Wednesday, April 30, 2014

پيام رئيس جمهور برگزيده مقاومت به مناسبت اول ماه مه روز جهاني كارگر

مريم رجوي، با تبريك روز جهاني كارگر به كارگران و زحمتكشان ايران و با تقدير از مبارزه و ايستادگي آنها عليه ستم و بهره‌كشي و انواع تحميلات ضدانساني و ضدكارگري رژيم ولايت فقيه گفت: به رغم تمام سركوبگري‌ها و ستمها، كارگران و زحمتكشان ايران در سال گذشته اعتصابها، اجتماعات اعتراضي، بستن جاده‌ها و گردهم‌آيي افشاگرانه در برابر مجلس يا رياست جمهوري ارتجاع را پيش بردند. از اين نظر سال گذشته سال گسترش اعتراضات و اشکال تعرضی مبارزات کارگران ايران بود. سه ماه اعتراض پی درپی کارگران فولاد زاگرس قروه، اعتراضهاي مسمتر کارگران کیان تایر در تهران، -اعتصابها و تجمعات ۴٠٠٠ کارگر قراردادی مجتمع فولاد خوزستان، اعتصاب 2هزار کارگر شرکت گاز نيوجسی درعسلويه، اعتصاب 2هزار کارگر معدن چادرملو در اردکان يزد، اعتصاب موفقیت آمیز کارگران شرکت قطعات توربین شهریار و اعتراضات کارگران تراکتورسازی تبریز، پلی اکريل اصفهان، کشت و صنعت کارون، معدن سيرجان و «بینان دیزل» تبریز و کارگران پیمانی پتروشیمی رازی خوزستان نمونه‌هايي از اين جنبش تحسين برانگيز است.
مريم رجوي گفت: حق تشكيل سنديكاها و اتحاديه‌هاي مستقل كارگري، حق برگزاري اعتصاب و اجتماع اعتراضي، امنيت شغلي، افزايش مناسب و واقعي دستمزدها و پرداخت به موقع آن، الغاي نظام قراردادهاي موقت و سفيد امضا، برچيدن بنگاههاي كاريابي مدافع كارفرمايان، برقراري بيمه بيكاري و بيمه عمر، بالانبردن سن بازنشستگي، تأمين جاني كارگران در برابر كارهاي سخت در معادن، و رفع تبعيضهاي جنسيتي در وضعيت اشتغال و تخصيص حقوق و مزاياي زنان كارگر، منع بردگي كار كودكان خياباني و لغو تبعيض جنسيتي عليه زنان كارگر، تماماً حقوق ضايع شده كارگران ايران است كه به دست آوردن آن در مبارزه متحد و پيگير كارگران در پيوند با مقاومت عموم مردم ايران براي كسب آزادي و دموكراسي و سرنگوني رژيم حاكم امكانپذير است.
مريم رجوي در پيام خود به مناسبت روز جهاني كارگر،درباره فشار طاقت‌فرساي ديكتاتوري آخوندي به مردم محروم ايران، خاطرنشان كرد:بحران اقتصادي عميق و فراگير كنوني و شروع دومين مرحلة قانون ضد مردمي حذف يارانه ها، شرايط هولناكتري را بر كارگران و عموم مرد‌م محروم تحميل كرده است. اين بحراني است كه به طور مستقيم توسط رژيم حاكم و قبل از هر چيز به خاطر هزينه‌هاي هنگفت سپاه پاسداران و نيروي تروريستي قدس و جنگ سوريه و دخالت در عراق و نيز چپاولگري بي حساب سران حكومت ايجاد شده و قرباني اصلي آن كارگران ايران‌ هستند. به نحوي كه تقريباً تمام كارگران ايران در زير خط فقر قرار گرفته‌اند و حداقل دستمزد رسمي كه براي كارگران تعيين شده، يك چهارم خط فقر است. امنيت شغلي از نيروي كار ايران و به طور خاص از كارگران سلب شده، دست كم 70درصد آن‌ها حتي به گرفتن حقوق ماهانه خود اطميناني ندارند، فاصله حداقل دستمزد كارگران با خط فقر آنقدر زياد است كه كارگران ايران را به يكي از ارزانترين نيروي كار جهان تبديل كرده آن هم در كشوري كه يكي از پرتورم‌ترين كشورهاي جهان است، به علاوه، ناتواني كارفرمايان از تأمين هزينه چند برابر شده انرژي و نداشتن نقدينگي هر روز عده‌يي از كارگران را بيكار مي‌‌كند، آن‌ها عملاً حق نامشرط اخراج كارگران را به دست آورده‌اند، كارگران در اغلب زمينه‌‌ها از حقوق حقه خود محرومند، بهره كشي از كارگران ايران بر طبق قانون جنگل است و هيچ حدي نمي‌شناسد، كارگران به اصطلاح بيمه شده سه چهارم هزينه درمان را بايد خودشان بپردازند و كم‌نيستند كارگراني كه مثل كارگران اخراج شده لوله سازي خوزستان از فرط گرسنگي به فروش كليه خود مجبور شده‌اند.
در اين ميان از يك سو زنان كارگر بيش از همه قرباني اخراجها، تحميلات ضدكارگري و دستمزدهاي پايين شده‌اند از سوي ديگر حداقل سه ميليون كودك كار كه در اساس كودكان خانواده‌هاي كارگري‌اند، از مظاهر دردناك ستم و اجبار و غارتگري حاكم بر ايران‌اند، كه هر ايراني آزاده و شرافتمندي را به مبارزه براي پايان دادن به حاكميت ولايت فقيه يعني منشأ تمام اين تيره‌روزي‌ها بر مي‌انگيزد.
مريم رجوي  با درود به جنبش كارگري و كارگران مقاوم و اعتصابي در زندانهاي رژيم، از مردم و به ويژه جوانان ايران خواستار همبستگي با كارگران مبارز شد  و ازهمه آنها خواست كه با الهام از مقاومت پيشتازان دلير اشرفي مبارزه و پيكار عليه استبداد خونريز و غارتگر حاكم را گسترش دهند.
10 ارديبهشت, 1393

Tuesday, April 29, 2014

پيام تسليت رئيس جمهور برگزيده مقاومت به مناسبت شهادت مجاهد خلق محمد بابايي

عصر روز دوشنبه 8 ارديبهشت، مجاهد خلق محمد بابايي فرزند قهرمان مردم شهر قوچان، در ليبرتي در اثر ايست قلبي و به خاطر محاصره پزشكي و دسترسي نداشتن به بيمارستان به شهادت رسيد.
اين مجاهد صديق نوزدهمين شهيد محاصره پزشكي در اشرف و ليبرتي است كه ماموران عراقي بردن او را به بيمارستان براي معالجه عمدا به تاخير مي انداختند.
مقاومت ايران به طور مستمر به محاصره پزشكي ضد انساني عليه مجاهدان اشرفي كه پس از انتقال اجباري آنها به زندان ليبرتي وممانعت از انتقال تجهيزات پزشكي ابعاد وخيمتري پيدا كرده، اعتراض كرده و به دنبال شهادت مجاهدخلق محمد بابايي، بار ديگر دولت آمريكا و ملل متحد را به اقدام فوري براي پايان دادن به محاصره ضد انساني پزشكي، انتقال تجهيزات پزشكي از اشرف و دسترسي آزادانه ساكنان به خدمات پزشكي در عراق به هزينه خودشان، فرا مي‌خواند و تاكيد كرد: ممانعت از دسترسي يك جمعيت به خدمات پزشكي از مصاديق بارز جنايت عليه بشريت است و مسئولان و تسهيل كنندگان آن بايد مورد تعقيب و مجازات قرار گيرند.

پيام تسليت رئيس جمهور برگزيده مقاومت به مناسبت شهادت مجاهد خلق محمد بابايي
مجاهد والامقام، محمد بابايي، در اثر ايست قلبي و به خاطر محاصره پزشكي و دسترسي نداشتن به بيمارستان، روز گذشته در ليبرتي به شهادت رسيد. او نوزدهمين شهيد محاصره ضدانساني در اشرف و ليبرتي است كه به رغم اورژانس بودن وضعيتش، نيروهاي عراقي اجازه انتقال او را به بيمارستان ندادند و معالجه را به عمد به تاخير انداختند كه منجر به شهادت وي شد. 
شهادت جانگداز اين مجاهد اشرفي، يك بار ديگر رويكرد غيرمسئولانه ملل متحد و آمريكا را نسبت به فشارهاي ضدبشري به مجاهدين در زندان ليبرتي و سكوت و بي عملي در برابر محاصره ظالمانه پزشكي توسط نيروهاي وابسته به رژيم آخوندي در عراق افشا مي‌كند. 
ننگ و نفرين بر جنايتكاراني كه در حكومت عراق همزمان با جنايات اربابانشان در زندان اوين و ضرب و شتم و مجروح كردن زندانيان سياسي و ممانعت از مداواي آنان، مجاهدان در زندان ليبرتي را تحت محاصره درماني قرار مي دهند 
استمرار اين محاصره ضد انساني هم چنين داغ ننگي بر پيشاني همه طرفهايي است كه در مقابل اين محاصره، ناامني و فقدان حداقل تجهيزات ايمني در ليبرتي سكوت مي كنند.
مجاهد خلق محمد بابايي با 28 سال سابقه مبارزاتي و عبور سرفرازانه از ميدانهاي رزم و پايداري، اين چنين به عهد خود با خدا و خلق وفا كرد و تا لحظه آخر استوار و سرفراز ماند. 
زندگي و رزم او همچنان كه شهادت مظلومانهاش پيام جوشان پايداري است و اين پيامي است كه پيروز خواهد شد.
شهادت اين مجاهد قهرمان را به خانواده او و همچنين همشهريانش در قوچان تسليت مي گويم و براي آنان صبر و پايداري آرزو مي كنم. 
سلام بر او روزي كه زاده شد، روزي كه پاي در راه مجاهدت  براي رهايي خلق محبوبش گذاشت و روزي كه در اوج افتخار و شرف به سوي جاودانه فروغها پركشيد.

مجاهد خلق محمد بابايي، فرزند قهرمان مردم قوچان كه از سه دهه پيش در صفوف سازمان مجاهدين خلق ايران به مبارزه عليه فاشيسم ديني حاكم بر ايران مشغول بود، در سال 1336 متولد شد.
در نوجواني كه دانش آموز دبيرستان بود، از طريق معلم انقلابي خود مجاهد شهيد حسن مهدوي با آرمان مجاهدين آشنا شد. 
در قيام مردمي عليه ديكتاتوري شاه فعالانه شركت كرد و پس از پيروزي انقلاب، در ستاد مجاهدين در قوچان  به مجاهدت عليه ارتجاع خميني ادامه داد. 
پس از 30 خرداد به تهران آمد و در هسته هاي مقاومت انقلابي به نبرد با ديكتاتوري خون آشام آخوندي برخاست. در خرداد 1365 به خارج كشور رفت و نهايتاً به نوار مرزي و قرارگاههاي ارتش آزاديبخش انتقال يافت.
در مسئوليتهايش در يكانهاي رزمي ارتش آزاديبخش و در ميدان نبرد رو در رو با دشمن، شايستگي و جوهرة انقلابي خود را بيش از پيش بارز كرد.
در سالهاي پايداري در اشرف و سپس در ليبرتي، با اشراف و آگاهي عميق نسبت به اهميت و جايگاه اين دوران از مجاهدت رهاييبخش، با اخلاص و پاكبازي و صبر و استقامتي ستايش انگيز، از همة فشارها و محدوديتهاي اين با رويي گشاده استقبال كرد. 

مجاهد صديق محمد بابايي در شب قدر، در سال 92، در نقشه مسيرش نوشت: «خدايا در اين شب قدر خواستهام از تو اين است هر آنچه را از ابتلا و آزمايش و سختي و محدوديت و محاصره و تهديد كه دشمن ضدبشري آن را بهعنوان تنها سلاح خودش در منتهاي ضعف و ذلت و زبوني عليه ما بهكار ميبرد، از من دريغ نكن. 
بار الها اين نقشة مسير من براي سرنگوني رژيم پليد آخوندي دشمنان خودت و دين خودت و خلق خودت است كه با سرفرازي تمام در بهترين شبهاي تو كه همانا شب قدر است ترسيم كردم … باشد كه از من بپذيري كه براي تو و در راه تو و براي رهايي خلق تو از چنگال رژيم دجال خميني نوشتم. آمين رب العالمين!»
در عاشوراي 92 نيز در نوشته يي بهمثابه وصيتنامه، نوشت: 
«اينجانب محمد بابايي... با پيروي از راه سرخ حسين (ع) پيامبر جاودان آزادي و تجديد عهد بر ادامة راهش و پايداري و استقامت در برابر توطئهها و فشارهاي دشمن ضدبشري (رژيم خميني) تا آخرين نفس و آخرين قطرة خونم در راه آزادي ميهن و خلق اسيرم در چنگال پليد خميني دين فروش تا به آخر ميايستم و همچون مولايم حسين (ع) در اين راه از هيچ چيز دريغ نخواهم كرد.
در برابر روانهاي پاك 52 شهيد قهرمان فدايي اشرف زانو ميزنم و از خدا ميخواهم كه مرا به واسطة سعادت و جانفشاني آنها و خونهاي پاك ريختهشدهشان در سرزمين اشرف، بيامرزد و ثابتقدم و استوار بگرداند.
خدايا گواه باش كه مسعود ادامه دهندة راه حسين (ع) و از بهترين بندگان تو است… 
خدايا بر من منت نهادي پس از تو سپاسگزارم و با هدية تمام لحظاتم به تو و راه تو و فداكردن جانم براي احياي راه تو در ركاب مسعود شكرگذاريم را بپذير. »
بر مجاهد شهيد و صديق محمد بابايي و بر پايداري و مجاهدت پرشور او براي آزادي، درود.

Thursday, April 24, 2014

فراخوان خانم رجوي به تحقيقات مستقل بين المللي، بازديد صليب سرخ از زندانها

ارجاع پرونده نقض حقوق بشر به شوراي امنيت و مشروط كردن روابط سياسي و اقتصادي با رژيم ايران به توقف اعدام و شكنجه
خانم مريم رجوي رييس جمهور برگزيده مقاومت ايران به زندانيان سياسي اعتصابي از جمله در اوين و گوهردشت و همچنين به خانواده هاي آنها و همه كساني كه با تظاهرات و تحصن و اعتصاب غذا، رودرروي فاشيسم ديني حاكم بر ايران، به دفاع از زندانيان سياسي مقاوم برخاسته اند، درود فرستاد و بار ديگر از عموم مردم ايران بويژه از جوانان مبارز و مجاهد تهران خواست به جنبش اعتراضي و حق طلبانه در حمايت از زندانيان سياسي مقاوم بپيوندند.
خانم رجوي دولت آمريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو، شوراي امنيت، دبيركل، كميسرعالي حقوق بشر ملل متحد و گزارشگر ويژه در مورد ايران و عموم سازمانهاي بين المللي مدافع حقوق بشر را به محكوميت قاطع يورش وحشيانه پاسداران و ماموران اطلاعات به زندانيان سياسي در اوين فراخواند و بطور مشخص خواستار تحقق موارد زير شد:
1-  تحقيقات مستقل بين المللي درباره يورش وحشيانه به زندان اوين در 28فروردين 1393، توسط كميسارياي عالي حقوق بشر ملل متحد و دكتر احمد شهيد نماينده ويژه درباره ايران. 
2-  بازگرداندن همه زندانيان از سلولهاي انفرادي و مداواي فوري آنها توسط پزشكان و در بيمارستانهاي مورد قبول زندانيان و خانواده هايشان. 
3-  بازديد منظم و مستمر كميته بين المللي صليب سرخ از زندانهاي ايران، همچنانكه، شاه نيز در دوران پاياني حكومتش در سال 1356 به آن تن داد.
4-  ارجاع پرونده نقض وحشتناك حقوق بشر در ايران به شوراي امنيت ملل متحد پس از 60 قطعنامه محكوميت در مجمع عمومي و ديگر ارگانهاي ملل متحد به شوراي امنيت ملل متحد. 
5-  مشروط كردن روابط سياسي و اقتصادي آمريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو با رژيم ايران به توقف اعدام و شكنجه و اجراي قطعنامه هاي ملل متحد درباره نقض حقوق بشر در ايران.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
4 ارديبهشت 1393(24 آوريل 2014)

Saturday, April 19, 2014

خانم رجوي جامعه جهاني را به محكوميت يورش به زندان اوين فرا مي‌خواند

خانم رجوي جامعه جهاني را به محكوميت يورش به زندان اوين فرا مي‌خواند و از جوانان تهران ميخواهد به همبستگي با زندانيان و خانواده هايشان برخيزند
خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، جامعه جهاني به ويژه دولت آمريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو و دبيركل و كميسر عالي حقوق بشر ملل متحد را به محكوميت قاطع يورش وحشيانه روز پنجشنبه پاسداران و مأموران جنايتكار اطلاعات آخوندي به زندانيان سياسي در زندان اوين و ضرب و شتم وحشيانه آنان و انتقال شماري از آنان به سلولهاي انفرادي فرا خواند. وي همچنين خواستار تصميمات لازم الاجرا، مؤثر و فوري براي توقف نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر توسط فاشيسم ديني حاكم بر ايران شد. 
رجوي افزود: سكوت و بي عملي در مقابل وحشيگري ملايان حاكم بر ايران به هر بهانه يي كه باشد پشت كردن به اصول و ارزشهايي است كه ملل متحد به خاطر آنها بنا شده و اتحاديه اروپا و آمريكا مدعي دفاع از آنها هستند. 
رجوي تاكيد كرد: حمله به زندانيان سياسي در زندان اوين، همزمان با روند فزاينده اعدامهاي جمعي و خودسرانه كه پس از روحاني شمار آنها از 700 گذشته است، نشانگر وضعيت شكننده رژيم آخوندي و وحشت آن از سرنگوني محتوم است. وي افزود: اعدام و خفقان و تبعيض  مهمترين پايه حكومت آخوندي است كه هر گونه انعطاف و نرمش در آن روند سرنگوني آن را سرعت خواهد بخشيد. 
خانم رجوي از عموم مردم به ويژه جوانان تهران خواست تا به حمايت و همبستگي با زندانيان و خانواده هاي آنان قيام كنند و اجازه ندهند رژيم آخوندي در آخرين دوران حيات ننگينش، جنايات ضد بشري خود را در زندانها و عليه زندانيان ادامه دهد و تشديد كند. 
در يورش روز پنجشنبه 28فروردين پاسداران به زندان اوين شماري از زندانيان به شدت مجروح و دچار خونريزي شديد و شكستگي در ناحيه سر و دنده ها شدند كه در ميان آنها غلامرضا خسروی سوادجانی، اسدالله هادی، جواد فولادوند و اسدالله اسدی در وضعيت بحراني قرار دارند. اسدالله هادی که به تازگی عمل قلب باز انجام داده در وضعيت خطرناكي به سر مي برد.مزدوران همچنين اقدام به تخريب تمام وسایل زندانیان كردند و دست نوشته‌های زندانیان را نیز باخود بردند.
شمار ديگري از زندانيان كه در حياط زندان با سردادن شعار مرگ بر ديكتاتور و خواندن سرود به اين وحشيگريها اعتراض كردند، نيز مورد ضرب و جرح شديد عوامل نيروهاي سركوبگر قرار گرفتند. در پي اين يورش وحشيانه 31تن از زندانيان به سلولهاي انفرادي بند 240 اوين منتقل شدند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
29فروردين 1393 (18 آوريل2013)

Friday, April 18, 2014

فراخوان مريم رجوي براي محكوميت يورش به زندانيان سياسي اوين

خانم رجوي جامعه جهاني را به محكوميت يورش به زندان اوين فرا مي‌خواند
و از جوانان تهران ميخواهد به همبستگي با زندانيان و خانواده هايشان برخيزند
خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، جامعه جهاني به ويژه دولت آمريكا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو و دبيركل و كميسر عالي حقوق بشر ملل متحد را به محكوميت قاطع يورش وحشيانه روز پنجشنبه پاسداران و مأموران جنايتكار اطلاعات آخوندي به زندانيان سياسي در زندان اوين و ضرب و شتم وحشيانهآنان و انتقال شمارياز آنان به سلولهاي انفرادي فرا خواند. وي همچنين خواستار تصميمات لازم الاجرا، مؤثر و فوري براي توقف نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر توسط فاشيسم ديني حاكم بر ايران شد. 
رجوي افزود: سكوت و بي عملي در مقابل وحشيگري ملايان حاكم بر ايران به هر بهانه يي كه باشد پشت كردن به اصول و ارزشهايي است كه ملل متحد به خاطر آنها بنا شده و اتحاديه اروپا و آمريكا مدعي دفاع از آنها هستند. 
رجوي تاكيد كرد:حمله به زندانيان سياسي در زندان اوين، همزمان با روند فزاينده اعدامهاي جمعي و خودسرانه كهپس از روحاني شمار آنها از 700 گذشته است، نشانگر وضعيت شكننده رژيم آخوندي و وحشت آن از سرنگوني محتوم است. وي افزود: اعدام و خفقانو تبعيضمهمترينپايه حكومت آخوندي است كه هر گونه انعطاف و نرمش در آن روند سرنگوني آنرا سرعت خواهد بخشيد. 
خانم رجوي از عموم مردم به ويژه جوانان تهران خواست تا به حمايت و همبستگي با زندانيان و خانواده هاي آنان قيام كنند و اجازه ندهند رژيم آخوندي در آخرين دوران حيات ننگينش، جنايات ضد بشري خود را در زندانها و عليه زندانيان ادامه دهد و تشديد كند. 
در يورش روز پنجشنبه 28فروردين پاسداران به زندان اوين شماري از زندانيانبه شدت مجروح و دچار خونريزي شديد و شكستگي در ناحيه سر و دنده ها شدند كه در ميان آنها غلامرضا خسروی سوادجانی، اسدالله هادی، جواد فولادوند و اسدالله اسدی در وضعيت بحراني قرار دارند. اسدالله هادی که به تازگی عمل قلب باز انجام داده در وضعيت خطرناكي به سر مي برد.مزدوران همچنين اقدام به تخريب تمام وسایل زندانیان كردند و دست نوشته‌های زندانیان را نیز باخود بردند.
شمار ديگري از زندانيان كه در حياط زندان با سردادن شعار مرگ بر ديكتاتور و خواندن سرود به اين وحشيگريها اعتراض كردند، نيز مورد ضرب و جرح شديد عوامل نيروهاي سركوبگر قرار گرفتند. در پي اين يورش وحشيانه 31تن از زندانيان به سلولهاي انفرادي بند 240 اوين منتقل شدند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
29فروردين 1393 (18 آوريل2013)

Thursday, April 17, 2014

زوزه‌هاي ديكتاتوري آخوندي ازشكست و رسوايي بين المللي وغيظ وكين بي پايان عليه مقاومت


ديكتاتوري آخوندي همچنان سوزش شديد و غيظ و كين خود را از موج محكوميت بين المللي و شكست نيرنگهاي سياسي و نمايش ميانه روي اش در اثر فعاليتها و وشنگريهاي  مقاومت درباره سياستها و جنايات ضد بشري رژيم برملا مي كند.
به نمونه يي ديگر از تلويزيون حكومتي توجه فرماييد:
مجري: آقاي كوشكي، آقاي دكتر ايزدي بحث حقوق‌بشر و معيارهاي دوگانه رو اشاره كردند ما شاهد بوديم اخيراً مريم رجوي سركرده منافقين در پارلمان اروپا حاضر ميشه با روي گشاده ازش استقبال ميشه، حالا همين منافقيني كه 17هزار تا شهروند ايراني را ترور كردند از اونور هم بحث از حاميان فتنه 88 حمايت مي‌كنند از سران فتنه 88 اين حمايتها اتفاقيه، اين دست از كارها ارتباطي داره به اين اقدامات اخيرشون؟ 
صادق كوشكي: و حالا جالبه كه خوب سازمان مجاهدين خلق تو يك بازي پينگ پنگ يكبار خانم آلبرايت مي‌آيد و زمان رياست‌جمهوري كلينتون دور دوم تو ليست تروريست مي گذاره بعد كشورهاي اروپايي دونه دونه مي‌آيند اين كار را مي‌كنند كار به جايي مي‌رسه كه فرانسه مي‌آيد همين مريم رجوي و تيمش رو بازداشت مي‌كنه مي‌بره تو يك مقطع ديگه بازي پينگ پنگ ورقش برمي‌گرده و دوباره مريم رجوي ميشه ميهمان دائمي اتحاديه اروپا. اين دفعه اول نيست وارد اتحاديه اروپا و كميسيونهاي زير مجموعه‌اش ميشه، خيلي راحت اعضاش كه دونه دونه سوابق تروريستي اشون هم براي ملت عراق و هم ملت ايران ثبت هست و ابا هم نكردند منتشر كردند اينها را يعني تك‌تك اعضاي اصلي سازمان مجاهدين خلق كه تو اتحاديه اروپا رفت‌وآمد مي‌كنند، صونا صمصامي، جعفرزاده و و اينها افتخار مي‌كنند كه چه تعداد فعاليت تروريستي داشتند و رسماً منتشر كردند اينها بعد از ان دوران كه گفتم كه شما فعاليت تروريستي داشتيد و اموالشان بلوكه شده و اينها دوباره دارند فعاليت مي‌كنند و مرتب رفت‌ وآمد دارند به كميسيونهاي زير مجموعه اتحاديه اروپا با نمايندگان پارلمان اروپا ديدار دارند و آخرين موردش همين جمعه بود، بهمين خاطر اگر كسي قراره مدعي دولتهاي اروپايي باشه شهروندانشونند كه آن شهروندان يك زماني گفتند، مي‌تونند شكايت كنند كه چرا يك گروه تو يك مقطع زماني تروريسته، تو يك مقطع زماني ميگه تروريست نيست، قبل از اين‌كه ما مدعي بشيم. 
تلويزيون شبكه 3 - 26 فروردين 93

خبرگزاري نيروي تروريستي قدس نيز با غيظ وسوزش بسيار نوشت: بار ديگر اعضاي پارلمان اروپا [در] كنار مجاهدين با تكرار ادعاهاي گذشته اعلام كردند كه مريم رجوي را به‌عنوان رئيس‌جمهور برگزيده مقاومت ايران مي‌دانند! بسياري از اعضاي ارشد پارلمان اروپا از گروههاي سياسي مختلف، از جمله "آلخو ويدال كوادراس" معاون پارلمان و "ميشل آليو ماري" وزير سابق خارجه و دفاع فرانسه در اين جلسه سخنراني كردند. جلسه در بروكسل همزمان با دور ديگري از گفتگوهاي اتمي بين ايران و كشورهاي 1+5 در وين برگزار شد. 
استيونسون گفت: "من مي‌خواهم بگويم: ما كه توسط رأي مردممان به اين‌جا فرستاده شده‌ايم خودمان تصميم مي‌گيريم كه چه بگوييم و به چه‌كسي گوش كنيم و به چه‌كسي اهميت ندهيم و به‌همين خاطر است كه ما خانم مريم رجوي ، رئيس‌جمهور برگزيده مقاومت ايران را دعوت كرده‌ايم تا به ما در مورد يك ايران متفاوت بگويد: يك ايران دموكراتيك و آزاد! 
مريم رجوي مي‌گويد: كشورهاي غربي بايد روي تعطيلي سايتهاي اتمي و توقف غني‌سازي اورانيوم اصرار كنند... هرگونه امتياز دادن و يا مماشات غرب با آخوندها اجازه خواهد داد كه به بمب اتمي دست پيدا كنند". وي هم‌چنين در قسمت ديگري از سخنان خود در باره روحاني رئيس‌جمهور و "حميد ابوطالبي" نماينده معرفي‌شده از سوي دولت به‌عنوان نماينده دائم در سازمان ملل مي‌گويد: انتصاب يك تروريست به‌عنوان نماينده ‌ايران در سازمان ملل، خوي واقعي روحاني را نشان مي‌دهد! 
27 فروردين 93
در جلسه علني مجلس رژيم هم، شماري از مزدوران از تحريمهاي جديد‌ انگلستان عليه كارگزاران رژيم بخاطر سركوب مردم ايران و نقض حقوق بشر سوز و گذاز كردند و خشم و غيظ خود را نسبت به مجاهدين به نمايش گذاشتند.
جوكار: امروز در يك اقدامي وزارت امور خارجه استعمار پير انگليس ليستي از مسئؤلان نظام را به عنوان ناقض حقوق‌بشر منتشر كرد كه نام دو تن از نمايندگان هم در آن آمده است. 
لذا از وزارت امور خارجه مي‌خواهم سريعاً نسبت به اين اقدام سخيف موضع‌گيري نموده و اين رو محكوم كنند و از مجلس محترم هم مي‌خواهم كه ليستي از جنايتكاران انگليس هم مانند اقدام آنها مورد تحريم قرار بده. 
راديو فرهنگ - 27 فروردين 93
مگر ما فراموش كرده‌ايم شما از سازمان منفورترين سازمان كه دستش به خون 17هزار نفر از مردم عزيز ما آغشته هست يعني سازمان ، سازمان منافقين مي‌پردازيد و آنها رو زير چتر حمايتي خود قرار مي‌دهيد.
راديو فرهنگ - 27 فروردين 93

اوليا نماينده رژيم از يزد: شما از منفورترين سازمان كه دستش به خون 17 هزار نفر از مردم عزيز ما آغشته هست يعني سازمان منافقين مي‌پردازيد و آنها را زير چتر حمايتي خود قرار مي‌دهيد. 
تلويزيون شبكه دو - 27 فروردين 93

گردهمايي نمايندگان تشكلهاي جوانان با حضور رئيس جمهور برگزيده مقاومت - سخنراني شخصيت هاي برجسته سياسي


هوارد دين رئيس پيشين حزب دمكرات آمريكا
با تشكر. من آرزو ميكنم كه رئيس جمهور اوباما و وزير خارجه كري ميتوانستند اين فيلم را كه الان ما ديديم ببينند. در طول ساليان به دفعات متعددي در سياست خارجي آمريكا ما آنقدر درگير تخليات خودمان و عملكرد ديپلوماسي بوده ايم كه فراموش كردهايم بحث جان افراد مطرح است و جسارت فوقالعادة افرادي كه هم اكنون ديديم بايد نقطة انگيزش رئيس جمهور و وزير خارجه باشد، وقتي به همراه كساني كه مسئول قتل افرادي هستند كه ما در اين فيلم شاهد آنها بوديم دور يك ميز مينشينند. خانم رجوي، باعث افتخارم است كه در حضور شما باشم. من ميخواهم به طور خاص بگويم افرادي در اين جمعيت هستند كه علاوه بر خانم رجوي غرق افتخارند چرا كه اعضاي خانواده خود را از دست داده اند، برادران، خواهران، والدين و فرزندان خود را به دست رژيم ملاهاي قاتل و دست نشانده ها و عروسكهايشان در عراق تحت كنترل مالكي از دست دادهاند.
ميخواهم چند جمله يي در مورد تيتري كه در روزنامه گاردين خواندم، صحبت كنم. «رژيم ايران اتهامات اعضاي پارلمان اروپا مبني بر اعمال محدوديت در آزادي بيان و فراخوان براي توقف اعدامها را رد ميكند». من به گفتگو با ملاها اعتراض ندارم. ما با تعداد زيادي از افراد بد، صحبت كردهايم، كه بر افرادي كه ما براي آنها اهميت قائل هستيم، سلطه دارند. چيزي كه من به آن معترض هستم روند طولاني در سياست خارجي آمريكاست وقتي دست به اقدامات مصلحت آميز ميزنيم كه به قيمت از دست رفتن جان افراد تمام ميشود تا به توافقي دست يابيم كه پايدار نخواهد بود. ما در كشورمان كارهاي بسيار عالي انجام داديم، كمك به اروپا براي غلبه بر تهديد نازيها، برقراري صلح، هر چند كوتاه مدت، پس از جنگ جهاني اول، ايستادن در برابر ديكتاتوري در نقاط مخلتف جهان. اما ما همچنين در طول ساليان در سياست خارجي آمريكا دست به اقداماتي زديم كه براي كشور خودمان و براي دموكراسي خطرناك بودهاند. وقتي كه ما دست به اين كارها مي زديم، فكر ميكرديم كاري در جهت منافع خودمان را انجام داده ايم. نتيجه اين است، وقتي براي منافع كوتاه مدت دست به اقداماتي ميزنيد كه باعث رد كردن اصول اعتقادي آمريكا مي شود، چنين اقداماتي نه تنها افرادي را كه براي آنها اهميت قائل هستيد بلكه خود آمريكا را هم زير علامت سؤال ميبرد. مشاركت ما در قرباني كردن رئيس جمهور آلنده به ساليان طولاني ديكتاتوري و سركوب در شيلي راه برد. ما در بركناري نخست وزير مصدق شركت كرديم، او تنها رهبري در تاريخ ايران بود كه به صورت مشروع انتخاب شد. اگر ما در سال 1953 دست به چنين كاري نميزديم، امروز با ملاها روبرو نميبوديم. ما در ويتنام جان 55 هزار سرباز را فداي دفاع از رئيس جمهور «چو» و معاون رئيس جمهور «كي» كرديم. آمريكاييها كي ياد خواهند گرفت كه دفاع از كساني كه داراي ارزشهاي ما نيستند و اتحاد با آنها در دراز مدت باعث زدن زيرآب كشور خودمان خواهد شد. به اعتقاد من رسيدن به يك توافق هسته يي دراز مدت با ملاها عالي خواهد بود. من با رودي جولياني موافقم، ما بر روي بسياري از مسائل با هم اتفاق نظر نداريم اما روي اين موضوع اتفاق نظر داريم، ما در گذشته با ملاها به توافق رسيديم اما آنها دروغ گفتند. آنها به برنامه هسته يي خود ادامه ميدهند. آيا ما بايد با ملاها به توافقي برسيم و 3000 نفري كه هم اكنون در زندان ليبرتي به سر ميبرند، و ما آنها را قانع به رفتن به آنجا كرديم، بفروشيم؟ تا به يك توافق كوتاه مدت با ملاها برسيم كه در ضمن با توجه به سوابقشان آن را نقض خواهند كرد. شما در مورد كارنامه آنها شنيديد، در دوران روحاني «مدره»! بيشترين اعدامها و اعدام در ملأ عام و شلاق در ملأ عام صورت گرفته است. اين تنها مربوط به مجرمين نيست. در ايران افراد تنها به دليل مخالف با ملاها به قتل ميرسند. اين يك رژيم مستبد و سركوبگر است كه يك حكومت مذهبي  است. ما نميخواهيم چهره خودمان و جايگاه اخلاقي خودمان در دنيا را با بستن قرارداد با كساني كه به حرفهاي خودشان پايبند نخواهند بود و جهان را به مكاني امن تر تبديل نخواهند كرد، خراب كنيم. اگر آنها مدعي هستند كه ميخواهند جهان را به جايي امن تر تبديل كنند، بگذارند آن 3000 نفري كه در ليبرتي هستند آزاد شوند و به كشورهايي در اروپا و آمريكا منتقل گردند، چيزي كه شايستة آن هستند. بگذارند آنها اين كار را بكنند. هر قراردادي كه ما با ملاها ميبنديم بايد مشروط به آزادي افراد كمپ ليبرتي باشد، كساني كه دولت آمريكا 10 سال پيش به طور مكتوب به آنها قول داد. تا كي ما ديگر ميتوانيم قولهايمان را به 3000 تن افراد غيرمسلح  نقض كنيم وقتي با كساني كه هيچگاه به قولهاي خود وفادار نبودند، قرارداد ميبنديم. نگذاريد كشور و اصول خودمان را براي موفقيتهاي كوتاه مدت ديپلوماتيك بفروشيم. وزير خارجه كري، رئيس جمهور اوباما! چيزي فراتر از  يك دنياي عاري از تسليحات اتمي در اينجا در گرو است. چيزي بيش از تغيير رژيم در ايران در اينجا در گرو است، چيزي كه به همراه جان اين 3000 تن در گرو است، اين است كه آمريكا چه نوع ملتي است؟ آيا ما ميتوانيم همچنان يك ملت بزرگ بمانيم؟ ما تنها زماني ميتوانيم همچنان يك ملت بزرگ باقي بمانيم كه با ايستادگي بر اصولمان وارد اين مذاكرات شويم. از 10 سال پيش كه فرماندهان ما در صحنه سندي را به امضا رساندند، بيش از 100 نفر در اشرف و ليبرتي به هنگام اعدامشان به دست مالكي و ملاها آن سند را در دست داشتند. دولت من كي براي دفاع از اصول آمريكا خواهد ايستاد؟
لوئيس فري مدير پيشين اف بي آي
خيلي متشكرم، خيلي متشكرم.
خانم رجوي، مايه افتخار و انگيزش بسيار براي من است كه امروز اينجا هستم. بايد بگويم كه به عنوان پدر 6پسر، ديدن اين زنان و مردان جوان خوب در اينجا كه رهرو و نتيجه مستقيم رهبري انگيزانندة شما هستند، چقدر خوشحال كننده است. اين را به شما تبريك مي گويم. اين واقعاً خيلي تكاندهنده است و از زماني كه اينجا آمدهام، به دفعات تكان خوردم. براي لحظاتي مي خواهم در مورد سالگردها، بحرانها و به طور خاص در مورد نوري روشن صحبت كنم. تشعشعي قوي كه خانم رجوي آن را نمايندگي مي كنند. امري كه شما در سخنان مردان و زنان جوان با آن روبرو شديد. اين آينده را نويد مي دهد. 
بعد از مشاهده تصاويري كه شاهد بوديم، فكر نمي كنم كه ما با كارنامه يي وحشتناكتر از كارنامة رژيم شر و قاتل ايران مواجه باشيم. اما من همچنين فكر مي كنم كه  شما مي توانيد آيندة بهتري را پيش بيني كنيد. اينها رهبران و زنان و مردان جواني هستند كه مسائل را تغيير خواهند داد. ما سالگردها را در اشكال بسيار متنوع گرامي مي داريم. چه عيد فصح باشد و چه عيد پاك. اينها روزهاي اميد و بهار هستند. چه سال جديد ايراني و عيد نوروز؛ ما با محرك قدرتمندي براي تغيير مواجه هستيم كه در اين مردان و زنان جوان و همچنين در اين تصاوير مشاهده مي كنيم. چرا كه آنها سمبل فداكاريهايي هستند كه انجام داده اند. به زودي ما سالگرد 26 ژوئن 1966 يعني بمبگذاري برجهاي خُبر را خواهيم داشت. همان طور كه به ياد داريم، اين بمبگذاري در يك استان در شرق عربستان سعودي رخ داد. 19پرسنل نيروي هوايي آمريكا در يك توطئه و دسيسة مستقيم كه از تهران آمده بود، به قتل رسيدند. اين عمل توسط حزب الله در عربستان به اجرا در آمد. همانطور كه امروز حزب الله مأموريتهاي رژيم ايران را در سوريه و ساير نقاط به اجرا در مي آورد. اين نقشه توسط بالاترين سطوح در رژيم ايران طرح ريزي شده بود. عوامل حزب الله پاسپورتهاي خود را در سفارت ايران در دمشق دريافت كرده بودند. پول توسط ژنرال شريفي كه يك فرمانده سپاه پاسداران بود، فراهم شد. ايالات متحده هرگز نسبت به اين قاتلين و اين عمل باورنكردني تروريستي واكنش نشان نداد. در اف.بي.آي به ما گفته شد كه در تحقيقات در مورد آن زير هيچ سنگي را تجسس ناشده باقي نگذاريم. پس از يك پروسة طولاني از دخالتها و تأخيرات سياسي، تحقيقات منجر به پيگرد چندين نفر شد. 5 يا 6 نفر از آنان از رهبران سياسي يا نظامي رژيم ايران هستند كه هم اكنون در ايران به سر مي برند. براي همين براي كساني كه در حال مذاكره بر سر تكثير سلاحهاي هستهيي با رژيم ايران هستند من يك پيشنهاد دارم: چطور است كه ما براي آنها شرط بگذاريم كه اين فراريها را به ما تحويل بدهند؟ تا بتوانيم آنها را محاكمه كرده و به زندان بفرستيم، جايي كه حقشان است.
يكي از نتايج مستقيم اين قتل عام آمريكاييان در حال خدمت، به شكل عجيبي اين بود كه آمريكا سازمان مجاهدين خلق را كه تنها عامل تغيير و آزادي و دموكراسي در تاريخ معاصر ايران است در ليست تروريستي گذاشت. اين عمل در آن زمان مطلقاً و كاملاً سياسي بود. من در آن زمان آنجا بودم و در ضمن من هيچ كسي را در اف.بي.اي سراغ ندارم كه پيش از قرار دادن سازمان مجاهدين در فهرست سازمانهاي تروريستي از طرف وزارت خارجه مورد مشاوره قرار گرفته باشد. چرا اين كار صورت گرفت؟ براي اين كه آنها گمان مي بردند كه يك مدره به نام خاتمي در آن كشور حاكم شده است. كسي كه بيش از هر كس مسئول سرعت بخشيدن به برنامه غني سازي اورانيوم بوده است. بنابراين يك سياست مماشات و عقبگرد و «نزديكي» به عنوان يك بازي سياسي كوتاه مدت به وجود آمد. اين امر نه تنها جان اين افراد را، در اين فيلم وحشتناك، بلكه همه مردم را به خطر انداخت و در معرض تروريسم روزانة اين رژيم قرار داد. 
ما در بارة سال گذشته و در باره حال و در باره رنجهاي باورنكردني ساكنان ليبرتي بسيار صحبت كرده ايم. يكي از مواهب حضور در اينجا اين است كه مي توانيم به طور مستقيم با اين ساكنان صحبت كنيم. به آنها مي گوييم كه تسليم نشويد. بالاخره كسي هست كه ايستادگي كند. جواناني كه امروز اينجا ديديد بازوان، گامها و صداي شما هستند و صداي شما هميشه شنيده خواهد شد. تغيير رژيم حتمي است. ما نميدانيم كه اين امر كي محقق مي شود. اما سازمان مجاهدين خلق و خانم مريم رجوي، شما اين تشكيلات و مهمتر از آن، اين اراده سياسي را داريد و از ارزشهاي دموكراتيك اصيلي برخوردار هستيد كه مي تواند كشور را به موقعيت بزرگ و شايسته آن برگرداند. مي خواهم همين طور به نحو ديگري در مورد آينده صحبت كنم. معمولاً آن طور كه شايسته است ما در اينجا زياد در مورد آن صحبت نمي كنيم. مي خواهم سخنانم را در مورد آينده و احتمالاً با نگرشي متفاوت به پايان ببرم. ما از تغيير سياسي و تغيير رژيم صحبت مي كنيم. به نظرم ما بايد همچنين در مورد عدالت صحبت كنيم. فكر مي كنم همان طور كه امروز شنيديم و بارها خوانده ايم، بايد همواره به خاطر داشته باشيم كه نه تنها در سازمان ملل، بلكه همين طور توسط سازمانهاي وابسته و تحت حمايت آمريكا نيز در مورد قتلعامها، كشتارها و نسل كشيهايي كه شش بار در اشرف و ليبرتي در يك فاصله زماني بسيار كوتاه به طور مستمر از انجام تحقيقات پايه يي و عادلانه سر باز زده شده است. تا به حال هيچ طرفي چنين تحقيقاتي انجام نداده است. بنابراين بگذاريد اين پيشگويي را در اينجا اعلام كنم و بگذاريد كه نه تنها دوستان ما در ليبرتي، بلكه همچنين كساني كه براي آنها رعب و كشتار به وجود مي آورند، بشنوند. مستندات و شهود بسيار قدرتمندي وجود دارد كه مي توانيم به آنها مراجعه كرده و افرادي را كه مرتكب كشتار جمعي شده اند مورد تعقيب قرار دهيم. ما همواره شاهد بوده ايم كه وزارت دادگستري آمريكا پروندههايي را عليه قاتلان نازي تشكيل مي دهد. اظهارات و حرفهاي بسياري براي جبران و اعاده حقوق كساني كه از حقوقشان از روند دادرسي محروم شدند، وجود دارد. اين امكان وجود دارد كه با توسل به قانون و شهود و اسناد و مدارك و بررسي صحنه هاي جنايت، صدها و صدها نفر را كه جنايت مرتكب شده اند، مورد پيگرد، محاكمه و حبس قرار بدهيم. من پيش بيني مي كنم كه اين  نيز جزئي از آيندة ايران آزاد باشد. ما نبايد اين جنايتها را بي پاسخ بگذاريم. به اين موارد به طور مناسب پاسخ داده نشده است. در برخي از موار حتي صحبت از جنايت هم به ميان نيامده ، زيرا كساني كه براي مذاكره تلاش مي كنند، با اين گونه موارد تحت عنوان ملاحظات سياسي برخورد مي كنند.
 اجازه بدهيد سخنانم را با اين پيش بيني تمام كنم كه با قدرت بيشتر و  قطعيت بيشتر تغيير در ايران و رهبري دموكراتيك در ايران صورت خواهد گرفت؛ همين طور بايد در مورد پيگرد و عدالت در آينده صحبت كرد. هر چند كساني هستند كه دست به جنايت  مي زنند يا به كمپ ليبرتي حمله  مي كنند و كساني هستند كه افراد را ترور مي كنند و حتي نزديك بود سفيري[ابوطالبي] را به آمريكا بياورند كه متخصص اين سوقصدها بوده است. اما عدالت و حسابرسي در هر حال خواهد بود. ممكن است 5 يا 20 سال و در برخي موارد 40 يا 50 سال طول بكشد ولي آينده يي هم هست. اين هشدار به كساني است كه در بالاترين سطوح به طراحي و ارتكاب چنين جنايتهايي ادامه مي دهند. متشكرم

كاپوسين دفور، رئيس سنديكاي سراسري دانش آموزان- فرانسه
از شما تشكر ميكنم از اين فرصت كه به من داديد تا بتوانم به عنوان نماينده سنديكاي عمومي دانش آموزان دبيرستان، پيام بسيارمهمي را در رابطه با وضعيت حقوق بشر درايران و كمپ ليبرتي برسانم. در حاليكه بعضيها درحال مذاكره با رژيم ايران برسر پروژه اتمي ، چشمانشان را به قتل عام 3 هزار مخالف ايراني در عراق ميبندند. اين نقض حقوق بشر است.
خانمها و آقايان، بايد و ضروريست كه سازمان ملل از ساكنان كمپ ليبرتي در عراق حفاظت كند. همه ما ميدانيم كه تمام ساكنان طبق كنوانسيون چهارم ژنو بعنوان افراد حفاظت شده شناخته شدهاند. در سپتامبر گذشته، نيروهاي عراقي 52 نفر را قتل عام كردند و 7 گروگان گرفتند. اين غير ممكن است. سازمان ملل بايد دست به كار شود. آمريكا، فرانسه، كشورهاي اروپايي بايد دست بكار شوند. چرا كه اين ديگر غير قابل قبول است. نبايد جنايات ضد انساني در اين ابعاد را بپذيرند. ديگر نميتوان افراد ليبرتي را ناديده گرفت. نبايد دمكراسي را ناديده گرفت. چرا كه مردم هستند و اگر دمكراسي را ناديده بگيريم يعني مردم را ناديده ميگيريم. ايالات متحده و سازمان ملل گفتند كه كمپ ليبرتي يك مكان ترانزيت است. تا الان چي شد؟ يك مكان موقت نيست. يك زندان است. يك زندان كه در آن افراد را حبس ميكنند چرا كه به آزادي اعتقاد دارند. چرا كه آنها ميانديشند. اين وضعيت غير قابل قبول است. اين نفرت انگيز است. و ما بايد با اين بجنگيم. ساكنان از حق تردد محروم هستند. آنها حق ديدار با خانواده را ندارند و به برخي خدمات درماني دسترسي ندارند. دو سال بعد از جابجايي به ليبرتي فقط 10 درصد از ساكنان بازاسكان شدهاند. دولت بايد از حقوق بشر در ايران حمايت كند و از دمكراسي دفاع كند و همچنين شرايط زندگي و انساني در ليبرتي را ارتقا دهد. شوراي امنيت سازمان ملل ميتواند نيروي كلاه آبي بفرستد. اين كار را بايد كرد. امروز به جوانان ايراني فكر مي كنم كه براي حقوقشان و زندگي شان مبارزه ميكنند، براي آزاديشان عليه قوانين ملاها تظاهرات ميكنند. بايد جهان صداي آنها براي آزادي را بشوند. دنيا بايد بداند كه نه نميتوان جلوي آزادي را گرفت، نميتوان ايرانيان را از زندگي آزاد منع كرد. اين غير ممكن است. شما براي اين هدف ميجنگيد و ما در فرانسه به هر ترتيب كه بتوانيم از شما حمايت خواهيم كرد. ما از خانم رجوي براي تغيير رژيم حمايت خواهيم كرد. چرا كه اين وضعيت ديگر قابل ادامه يافتن نيست. دموكراسي در اين جاست. جامعه بين المللي بايد در مقابل اعدامها و نقض حقوق بشر واكنش نشان دهد. اين وضعيت ديگر غير ممكن است. نبايد گذاشت مدافعان آزادي به مرگ محكوم شوند. نبايد گذاشت افرادي كه آزادانديشند به مرگ محكوم شوند. نبايد گذاشت كساني كه ميخواهند به شكل مطلوب خودشان زندگي كنند به مرگ محكوم شوند. بعنوان يك فرانسوي، بعنوان يك جوان، بعنوان يك اروپايي، من براي همبستگيمان با ايران و دمكراسي و آزادي تاكيد ميكنم. هر كدام از ما بايد ازدمكراسي در ايران حمايت كنيم. به اتفاق يكديگر بايد براي دمكراسي بجنگيم و آن را محقق كنيم. خانم رجوي، شما همبستگي را نمايندگي ميكنيد. شما دمكراسي را نمايندگي ميكنيد. شما برابري زن و مرد را نمايندگي ميكنيد. شما آزادي را نمايندگي ميكنيد. 
زنده باد صلح، زنده باد دمكراسي زنده باد ايران.

فريدون سيد احمدي
متشكرم آقايان درشويتز، هوارد دين، مايكل موكيزي، لوئيس فري، بسيار خوشحاليم كه شما را در اينجا با خود داريم. خوشوقتم كه جوانان نماينده در هلند، ايتاليا و آلمان را معرفي كنم. مونا رشيدي از انجمن فرياد دانشجو در هلند، مهيار هرسيني، انجمن دانشجويان و جوانان ايراني در غرب آلمان و مازيار عربشاهي، انجمن جوانان ايراني در ايتاليا.

مونا رشيدي ـ انجمن فرياد دانشجو ـ هلند
سلام به رئيس جمهور محبوبمان، خانم مريم رجوي، سلام به  ميهمانان و دوستان عزيزي كه از راه دور آمده اند ولي بيش از همه سلام و درود بر برادران و خواهرانم در زندان ليبرتي.  و درودهاي خالصانه بر معلم عزيزمان و رهبر انقلاب آقاي مسعود رجوي. احترام من نثار گلهاي سرخي باد كه سمبل 36 شهيد كمپ اشرف هستند، شامل خواهرمان فائزه رجبي، نسترن عظيمي دزفولي، آسيه رخشاني، مهديه مددزاده، شهنار پهلواني، مرضيه پورتقي، و فاطمه مسيح. و نهايتاً بيشترين احترام خود را نثار قهرمانمان صبا هفت برادران مي كنم كه با جنگيدن تا به آخر اين پيام داد كه به نام شرف و آزادي ما تا به آخر ايستاده ايم.
اسم من مونا رشيدي است. من دانشجوي تعليم و تربيت، حقوق و حقوق سياسي هستم. همچنين در طي تحصيلاتم در سازمانمان از طريق كمك كردن به ميزان توانم فعال بوده ام. به اين خاطر است كه مفتخرم اين شانس را داشته باشم از جانب سازمان دانشجويان و جوانان ايراني در هلند سخن بگويم. من همچنين به ياد عموي شهيدم كمال الدين منصوريان طبايي اينجا هستم. او نيز يك هوادار جوان و 21 ساله بود كه رژيم وي را به زندان عادل آباد در شيراز برد. طي تابستان 1988 بعد از شش سال و نيم اسارت و شكنجه، رژيم ايران او را اعدام كرد. او تنها 28 سال سن داشت. او خونش را در راه آزادي هديه كرد، مانند هزاران شهيد ديگر و به اين دليل من به آنها درود مي فرستم زيرا شجاعانه در برابر رژيم سفاك ايران ايستادند و تا آخرين لحظه حياتشان جنگيدند. ما نيز مانند بسياري از دانشجويان جوان و گروههاي جوانان و سازمانهاي دانشجويان جوان در ايران همگي براي عدالت و آزادي تلاش مي كنيم. آزادي داشتن يك صدا، آزادي از همة فساد و ديكتاتوري كه در رژيم ايران تجسم يافته است. آزادي براي آنهايي كه رنج كشيدند و هنوز از اعدامها و شكنجه ها در زندانهاي ايران رنج مي برند. اين جوانان هستند كه نمايندگان آيندة ايران هستند. اين جوانان هستند كه صداي همة ايرانيان در سراسر جهان هستند. ما بايد عليه اين ديكتاتوري به پا خيزيم. ما بايد يكديگر را حمايت كنيم و براي آينده مان بجنگيم. بجنگيم براي سرنگوني اين رژيم با همة ملاهاي شرير ايران تا اين كه مردم ايران وارد مرحلة جديد توسعه و خوشبختي در آزادي و ساختن ايران بشوند.
از جانب انجمن دانشجويان و گروههاي جوانان در هلند ما خواستار آن هستيم كه حفاظت اشرفي ها در زندان ليبرتي تأمين شود. خواهان آزادي 7 گروگان كه هنوز توسط ارتش عراق نگهداري مي شوند، هستيم. مايلم سخنانم را با نقل قولي از مالكوم ايكس به پايان ببرم كه يكي از فعالترين مبارزان حقوق بشر بوده و هست: «اگر شما حاضر نباشيد به خاطر آزادي بميريد بهتر است آن لغت را از فرهنگ لغات خود بيرون بياوريد». 
ما به جنگمان ادامه خواهيم داد تا عدالت به دست آيد. ما تا به آخرش ايستاده ايم زيرا آزادي به ايران مي آيد، به ويژه تحت رهبري عزيزترين رهبرانمان مسعود و مريم رجوي، متشكرم. 

مهيار هرسيني ـ انجمن دانشجويان و جوانان ايراني در غرب آلمان
متشكرم، 
مي توانيد ما را بزنيد، مي توانيد ما را بكشيد، ولي هرگز نمي توانيد ما را شكست بدهيد. اين پيام شهدايي است كه امروز ما به خاطر گراميداشت يادشان در اينجا جمع شدهايم. اين ارواح بيگناه و خالص متعلق به روشنترين ستارگاني هستند كه در هر جامعه يي ممكن است باشند ستارگان هر جامعه هستند. بدون ترديد ميراث قهرمانيها و شجاعت آنان وارد كتابهاي تاريخ خواهد شد. آري، يك سرباز عراقي پس از شركت در اين قتل عام گفت كه ”مجاهدين شجاعت بيمانندي از خود نشان دادند و ما را خسته كردند و بر ما چيره شدند». اين اسطوره ها الگوهاي امروز من هستند. شهدايي نظير صبا، حنيف و آسيه كه در اينجا در غرب تحصيل كردند و زندگي مرفهي داشته اند، ولي همة اين مزايا را به خاطر آرمانهايشان فدا كردند. آنها راه را براي ما هموار كردند و زماني كه ما راه را در مسير آزادي گم كنيم، كافي است كه به آسمان نگاه كنيم، نور هميشه تابان آنان ما را به طريق درست رهنمون ميسازد. آري، با چشماني اشكبار ما بايد به مردم ايران تبريك بگوييم كه از چنين ستارگاني برخودار شده اند. اين صبا بود كه در آخرين كلام قهرمانانهاش مي گفت «ما تا به آخر ميايستيم». در حالي كه تا دم مرگ خونريزي داشت. در حالي كه در ازاي جدا شدن از سازمان مجاهدين به وي بهترين رسيدگيهاي پزشكي عرضه مي شد، به آن دست رد زد. و اين جعفر كاظمي بود كه در همان سال به خاطر حمايت از مجاهدين در ايران اعدام گرديد. وي را تهديد كردند كه در صورت مصاحبه نكردن و اقرار تلويزيوني از پيش تعيين شده، به فرزند و همسرش آسيب مي رسانند. او تسليم نشد. و گفت ”همسر و پسرم همه چيز من هستند. من بدون آنها نميتوانم زندگي كنم. اما حتي اگر آنها را به اينجا آورده و در برابر چشمانم مثله كنيد، زانو نخواهم زد“. اين قهرمانان جان خود را به خاطر مردم فدا كردند، چرا كه به حقانيت اين جنبش ايمان داشتند. حقانيتي كه با درخشش خود شغالان ناحق را از هم ميگسلد و فراتر از آن سياستهاي قدرتمندترين كشورها و نهادهاي جهان را تغيير مي دهد. چه در برابر ليستگذاري ناعادلانة تروريستي كه پس از تلاشهاي خستگي ناپذير و پروندههاي بيشمار قضايي، پيروز آن مقاومت ايران بود، چه در برابر همه تلاشها و توطئههاي مارتين كوبلر، نمايندة فريبكار سازمان ملل كه او را رسوا كردند و جايگزين شد كنار رفت. در نهايت عدالت هميشه پيروز مي شود. چرا كه حقيقت اصالت دارد و همه چيز به كنار خواهد رفت. البته به دليل سخنان 34 سال پيش رهبر مقاومت ايران، مسعود رجوي كه هنوز در گوشهاي ما پژواك دارد و مي گويد «هر دستي كه از مجاهد بشكنيد با ده دست جايگزين مي شود. هر چشمي كه از مجاهدي نابينا مي كنيد، با صد چشم بيناشدة ديگر جايگزين مي شود و هر قلبي كه از مجاهد پاره مي كنيد و سري كه ميشكنيد، با هزار قلب ديگر پربركت جايگزين مي شود».
در حالي كه سازمان ملل متحد انبوه اعدامها در ملأ عام در ايران را به طور علني محكوم كرده است، در همين حال تحت عنوان «مبارزه با مواد مخدر» ميليونها دلار به رژيم ايران مي دهد. آري، به همين بهانه صدها تن در ايران سالانه اعدام مي شوند. در عراق دسيسة سازمان ملل عليه مقاومت و همكاري آن با ديكتاتور جنايتكار نوري مالكي آن قدر زياد شده است كه طاهر بومدرا، رئيس دفتر (وقت) حقوق بشر يونامي، سازمان ملل را آلت دست دولت عراق توصيف كرد. تا كي بايد مردم و مقاومت ايران چنين رياكاري و اشك تمساح ريختن را تحمل كنند؟ برايم سؤال است كه آيا واقعاً اين افراد خواهان ثبت نام خود در كنار بدترين ديكتاتورهاي زمان ما هستند؟ در حالي كه ستون اصلي قانون اساسي كشورهاي غربي آزادي بيان است. ما بايد از اين حق بنيادين استفاده كنيم تا به مردم ايران اميد بدهيم و به آنها بگوييم كه تنها نيستند. علاوه بر آن ما بايد صداي آنها باشيم. صداي بيصداهايي كه خود نميتوانند بيان كنند. براي همين بسيار حياتي است كه در اين گردهماييها شركت و از مقاومت حمايت كنيم. مهم است كه اين توطئهها را افشا كنيم تا بتوان آنها را متوقف كرد. مردم ايران از اين رژيم وحشي و بنيادگرا كه براي 35 سال گذشته ايران را اشغال كرده است، به ستوه آمده اند. از زماني كه به اصطلاح مدرة هميشه خندان به نام روحاني بر سر كار آمده است، رژيم ايران بيش از 700 تن را اعدام كرده است. هر زماني كه جهان فشار خود را بر روي رژيم كاهش مي دهد، رژيم فشارش را در داخل عليه مردم ايران افزايش مي دهد و روحاني يك نمونه آن است.  بنابراين بسيار مهم است كه جهان غرب را با فعاليتهاي خود وادار كنيم راه درست را بروند و روي حقوق بشر و سياست درست در قبال ايران متمركز شوند و در نهايت سياست ننگين مماشات را تغيير بدهند و از تغيير رژيم توسط مردم ايران حمايت كنند. 
رژيم حاكم بر ايران يك رژيم بنياد گراست، مردم را براي ايجاد رعب و وحشت در ملأعام اعدام مي كند. زندانيان را شكنجه و مورد هتك حرمت قرار مي دهد و تا سر حد مرگ كتك مي زند، شلاقهاي علني، چشم در آوردن و قطع اعضاي بند يك اقدام رايج و معمول در ايران است. دادگاهاي عادلانه وجود ندارد و رژيم ايران در آخرين رده كشورهاي سركوبگر در دنيا قرار دارد. اما اين نصف تصوير از ايران است، به عنوان يك رژيم بنيادگرا رژيم حتي در امور داخلي زندگي مردم دخالت كرده و آنها را مجبور مي كند كه طبق خواسته اش زندگي كنند. آنها كنترل مي كنند كه مردم چه موسيقي مي توانند گوش كنند، چه نوع لباسي مي توانند بپوشند و هر گونه تجمع مشترك مردان و زنان را ممنوع كرده است. زنان حقيقتاً از تحصيلات در چندين رشته محروم هستند و نياز به مجوز مردان براي تردد دارند بنابراين بسيار حياتي است كه از مقاومت مردم ايران حمايت كنيم كه توانسته است در برنامه 10 ماده يي ارائه شدة خانم رجوي به اين موضوعات پاسخ دهد.
اين نه تنها صلح و دموكراسي را براي ايران به ارمغان مي آورد بلكه براي مردم عراق و سوريه كه از دخالتهاي گستردة رژيم در كشورشان به خاطر حمايت از ديكتاتورهاي حاكم بر آنها و گروههاي مختلف رنج مي برند، پاسخ خواهد داد. بله براي ما بسيار مهم است به خصوص براي ما جوانان، اين در دستان ماست كه انتخاب كنيم رژيم در قدرت باشد و به جناياتش ادامه بده يا نه. همچنين سال نو ايراني شروع شده، اميدوارم كه فقط همين را به جهان عرضه كنيم. لذا همان طوري كه شهيد بهروز در يكي از ترانه هاي بسيار زيبايش خوانده اين سال، سال پيروزي است 
متشكرم     
پاريس- 23 فروردين 1393

Wednesday, April 16, 2014

سخنراني شخصيت هاي برجسته سياسي درگردهمايي نمايندگان تشكلهاي جوانان با حضور رئيس جمهور برگزيدة مقاومت

ضرورت تغيير در ايران، حفاظت براي ليبرتي
نمايندگان 43 انجمن جوانان ايراني ازآلمان، انگلستان، ايتاليا، بلژيك  سوئد، فرانسه، كانادا، هلند
نمايندگان سنديكاها و اتحاديه‌هاي  دانش آموزي و دانشجويي فرانسوي و نروژي
رويتر ـ 12آوريل 2014 ـ روزشنبه مريم رجوي به كشورهاي غربي فراخوان داد روابط خود با رژيم را منوط به موضوع حقوق بشر در ايران به ويژه ملغي كردن اعدام، پايان دادن به شكنجه و سركوب و پذيرفتن احترام به آزادي بيان، كنند. او كه سخنران اصلي يك كنفرانس بين المللي در پاريس بود، به غرب فراخوان داد «سياست استمالت و باج دادن به رژيم را متوقف كنند». 
مريم رجوي با اشاره به واكنش هيستريك رژيم به قطعنامه اخير پارلمان اروپا در مورد نقض حقوق بشر در ايران، خاطرنشان كرد: «ترس عميق آنها از حقوق بشر بي‌مورد نيست. زيرا كمترين شكافي در اين زمينه، راه را براي قيامهاي سيل‌آسا و شكستن زنجير اختناق باز مي‌كند».

رجوي از سازمان ملل و آمريكا خواست دولت عراق را وادار سازند به تعهداتش براي تأمين امنيت و سلامت ساكنان ليبرتي عمل كند. اين حفاظتها از جمله نصب تي والها و لغو محاصره تحميل شده بر ساكنان است.
در اين كنفرانس، نمايندگان جوامع دمكراتيك جوانان ايراني خاطر نشان كردند «روحاني نشان داده است كه او بخشي از حاكميت فاشيسم مذهبي است و ماموريتي جز حفظ اين رژيم ندارد. تنها راه برون رفت ايران از بحران كنوني، تغيير اين رژيم است ».
شخصيتهاي سياسي از آمريكا، از جمله رودي جولياني، شهردار سابق نيويورك؛ هاوارد دين، رئيس پيشين حزب دموكرات؛ مايكل موكيزي، وزير سابق دادگستري آمريكا؛ لوئيس فري، رئيس سابق اف. بي . آي ، آلن درشويتز، برجسته ترين وكيل حقوق مدني و سناتور رابرت توريسلي، از جمله سخنرانان اين گردهمايي بودند.

شهردار رودي جولياني
با تشكر، با تشكر فراوان، خانم رجوي! حضار محترم! همة شما در اين سالن،
و به طور خاص ساكنان اشرف و ليبرتي كه براي ما الهامبخش هستند و روحيه و عزم آنها باعث آزادي مردم ايران خواهد شد. من در اين رابطه شكي ندارم. امروز ما  براي موضوعاتي كه جنبه بود و نبود دارند، اينجا هستيم، براي امنيت و سلامتي ساكنان كمپ ليبرتي، براي امنيت و آزادي مردم ايران و كل جهان. من بارها اينجا بودهام و امروز به دو دليل بسيار شگفت زده هستم. اولاً، تعداد بسيار بالايي از افراد جوان كه در جمعيت اينجا حاضر هستند. شما ميانگين سن گروه ما را به ميزان 100 درصد كاهش دادهايد. اين فوق العاده دلگرم كننده است. فوق العاده دلگرم كننده است كه افراد جوان را ببينيم بخشي از اين جنبش هستند، چرا كه براي آيندة اين جنبش بسيار عاليست. من به شما ميگويم كه اين امر چه پيامي به رژيم ايران ميفرستد: اين جنبش داراي يك عمر بسيار بسيار طولاني است و كنار رفتني نيست.
هر چند اين مسأله ممكن است در كشور من به نسبت اينجا در فرانسه و اروپا مهمتر باشد، من همچنين بسيار شوكه هستم، در گذشته هم بودهام اما اين را ابراز نكردهام، كه به دليل شركتكنندگان آمريكايي، از آلن درشويتز گرفته تا لوئيس فري، مايكل موكيزي، سناتور توريسلي يا هاوارد دين، كه فكر نكنم هيچ موضوع ديگري در جهان وجود داشته باشد كه ما حول آن به توافق رسيده باشيم. من نميگويم پيرامون خيلي مسائل توافق نداريم و افراد فكر ميكنند آمريكا خيلي تجزيه شده است. ما به طور واقع حول خيلي از مسائل بنيادي توافق داريم. اما اين را ميگويم كهاختلافات زيادي هم داريم. دو عضو برجستة حزب دموكرات، يكي كه رياست اين حزب را برعهده داشت و كانديد مقام رياست جمهوري بود و از همان نتايجي برخوردار بود كه من در هنگام انتخابات براي رياست جمهوري در حزب جمهوريخواهان داشتم. ما در اين رابطه يك فصل مشترك داريم. دو وزير دولتي برجسته در اينجا شركت دارند، يكي كه از طرف بوش تعيين شد و ديگري از طرف كلينتون و يك وكيل مشهور آمريكايي كه براي حقوق مدني و حقوق بشر در خيلي از عرصهها مبارزه كرده است، يعني آلن درشويتز. اين يك تركيب بسيار بسيار عجيب از طيف راستها، چپها و ميانههاي سياسي است، و من نمي فهمم كه  چرا دولتم آن قدر با اين موضوع مشكل داشته است. اصلاً نميفهمم كه چرا ما در اين رابطه آن قدر در ابهام هستيم. در آمريكا ما به اين ميگوييم يك امر بديهي. ساكنان اشرف و ليبرتي بايد از حفاظت برخوردار شوند. چرا؟ چون به آنها قول داده شده بود. اين به آنها توسط آمريكا خيلي وقت پيش به طور مكتوب قول داده شده بود. بايد از حفاظت برخوردار شوند، آمريكا بايد به وعدههاي خود عمل كند و آمريكا بايد فوراً بدون هيچ سؤالي هواپيماهايي به عراق بفرستد و آنها را به آمريكا منتقل كند. اين راه حل شرافتمندانه، درست و انساني است. اينكه چرا صورت نميگيرد، خودش يك فاجعه است.
امروز ما اينجا در سالروز دومين حمله به اشرف گرد آمدهايم، كه طي آن 36 تن كشته و صدها تن مجروح شدند. رژيم مالكي، تحت هدايت رژيم ايران، تا كنون آن طور كه من شمارش كردهام 6 حمله بزرگ انجام داده، يعني 3 حمله عليه اشرف و 3 حمله عليه ليبرتي. بعد از اينكه به آنها وعدة حفاظت در كمپ ليبرتي داده شد، سه حمله عليه كمپ ليبرتي صورت گرفت كه كشته و مجروحين زيادي برجاي گذاشته است. همچنين افرادي از كمپ اشرف به گروگان گرفته شدهاند. همه اينها تحت وعدههاي حفاظت صورت گرفتند. سالهاي سال حفاظت از طرف آمريكا و ملل متحد وعده داده شده بود. طي سه سال اخير حفاظت از جانب ملل متحد وعده داده شده است، از وزير خارجه هيلاري كلينتون، افراد ديگر از وزارت خارجه و قولهايي از حفاظت كه آنها دادهاند. نتيجه نهايي چه بوده است؟ قتل عام، كشتار. خيلي وقت پيش من گفتم كه كمپ ليبرتي يك اردوگاه كار اجباري خواهد بود، نه يك كمپ بازداشت، بلكه يك اردوگاه كار اجباري. ملل متحد اكنون در گزارش خود كه خانم رجوي به شما نشان داد با اين نظر موافق است. اما اين بدتر از آن است كه من تصور مي كردم. اين يك كمپ بازداشت نيست، بلكه يك قتلگاه است. اين افراد در حاليكه ما داريم با آنها صحبت ميكنيم، در حاليكه فردا يا روز بعد از آن به ما گوش ميدهند، جانشان درخطر است. اين وضعيت نبايد در دنياي مدرن امروزي وجود داشته باشد. اين نبايد در يك جهان كه داراي ملل متحد است وجود داشته باشد. اين وضعيت نبايد در جهاني كه داراي يك ايالات متحده است كه در آن تعهداتي داده شده، وجود داشته باشد. چرا اين تعهدها نقض ميشوند؟ به خاطر بدترين دلايل نقض ميشوند.
چرا كشور من وعدههاي خود را جهت حفاظت از اين افراد، ناديده ميگيرد در حالي كه دارند كشتار ميشوند؟ چرا به آنها پشت كردهاند؟ چرا آمريكا به سند مكتوب حفاظتي كه تك تك اين افراد دريافت كردند، پشت ميكند؟ چرا داريم اين كار را ميكنيم؟ چرا كه نميخواهيم باعث رنجش رژيم ايران شويم. نميخواهيم باعث رنجش ملايان شويم. ما خواهان يك توافق جهت متوقف كردن تكثير تسليحات هستهيي در ايران هستيم. بنابراين، ما نميخواهيم باعث رنجش آنها بشويم.  از چه موقع ما اجازه ميدهيم افراد كشتار شوند چرا كه نگران ناراحت كردن ديكتاتورهاي قاتل هستيم، يعني افراد بيرحم و دهشتناكي كه ميليونها نفر  را كشتهاند و بزرگترين حامي تروريسم دولتي در جهان هستند. آنها دارند از قتل عام در سوريه حمايت ميكنند و آمريكا نگران است كه باعث ناراحتي آنها شود. شرم بر ما.
 شجاعت ما كجا رفته؟ اصول ما كجا رفته؟ برآشفتگي اخلاقي ما كجا رفته است؟ و همة اينها به خاطر مذاكرات هستهيي و از توافق موقت است. به نظر ميرسد كه مذاكرات هستهيي هم اشتباه فاحشي خواهد بود. در توافق موقت شما خواهيد ديد كه توافق نهايي چه به ما خواهد داد.
 اين سالها قطعنامههاي ملل متحد را كاملاً ناديده گرفته است. سالها انديشه، استدلال و مناقشه را ناديده گرفته است. تمام هدف قطعنامههاي ملل متحد و مذاكرات اين بود كه يك ايران غيراتمي داشته باشيم. اين به معني يك ايران بدون هيچگونه مواد  اتمي است، رژيم ايران نميتواند اورانيوم را براي اهداف صلحآميز غنيكند. ميپرسيد چرا، چرا نبايد اجازه داشته باشند براي اهداف صلح‌آميز استفاده كنند؟ زيرا آنها يكي از شرورترين، غير قابل اتكاترين و ديوانهترين رژيمها در جهان هستند. به اين دليل است. ما به افراد ديوانه اجازه نميدهيم تسليحات اتمي داشته باشند.
و اگر نياز باشد افرادي را در كشور خودم از خواب بيدار مي‌كنم. آنها بيش از هر كشور ديگر براي كشتن آمريكاييها طي 20 تا 30 سال اخير اقدام كردهاند، از جمله گروگان گرفتن آنها و همدستي در كشتار سربازان ما در عراق. ما ميخواهيم به آنها اجازه غني سازي اورانيوم بدهيم و ادعا كنند كه براي اهداف صلح آميز است؟ به آنها اعتماد كنيم كه آن اورانيوم كه براي اهداف صلحآميز استفاده ميكنند را ظرف يك ماه، دو ماه يا سه ماه به درجه تسليحاتي و تسليحات هستهيي تبديل نكنند؟ آيا فكر ميكنيد ميتوانيد به اين رژيم اعتماد كنيد؟ آيا در اين رابطه شكي داريد؟ چه مرگمان است؟ ما كاملاً داريم به سمت اشتباهي ميرويم، و فاجعه اين مسأله اين است كه داريم جان افرادي را در كمپ ليبرتي و در ايران قرباني ميكنيم. ما حتي كشتاري كه در ايران صورت ميگيرد را ناديده ميگيريم تا به توافقي دست يابيم كه توافق اسفناكي خواهد بود. من مطمئن نيستم كه حتي اگر يك توافق خوب بود بايد اين موارد را ناديده ميگرفتيم. ما قطعاً نبايد اين موارد را براي يك توافق خطرناك و افتضاح ناديده بگيريم. توافق بايد اين باشد، نه چيزي كمتر، و كنگره آمريكا نبايد توافقي را تصويب كند، مگر اينكه تك تك اين مفاد در آن وجود داشته باشد:
اولاً و از همه مهمتر، اين تو.افق بايد صريحاً قيد كند كه رژيم ايران نبايد قادر به داشتن هرگونه مواد اتمي از هر نوع باشد. تمامي آن بايد نابود شده و منتقل شود، زيرا نميشود به آنها اعتماد كرد. آنها قبلاً ما را فريب دادند و ديگر اجازه نخواهند داشت كه بار ديگر ما را فريب دهند.
ثانيا، شفافيت. اين حكومت بايد رو به بازرسيها باز باشد. براي اينكه كشوري درهاي خود را به بازرسيهاي معني دار باز كند، بايد درها را براي بازرسي باز كند. بنابراين ما نياز به شفافيت داريم. بايد به حقوق بشر احترام گذاشته شود. زندانيان سياسي بايد آزاد شوند و قطعاً در كوتاه مدت آنها بايد اجازه ملاقات داشته باشند تا ما بتوانيم ببينيم با آنها چگونه رفتار ميشود.
رژيم ايران بايد دخالت خود در قتل عام در سوريه را فوراً متوقف كند و در اقدام در اين موارد، و هر چيز ديگري كه در اين توافق وجود داشته باشد، هرگز نبايد از موضع آمريكا كه حامي تغيير رژيم در ايران است، كوتاه بياييم، چرا كه اين تنها پاسخ واقعي است و اين يك برنامه واقعگرا خواهد بود. براي رسيدن به اين برنامه، بايد نسبت به اين رژيم كه دههها مشغول كشتار است، واقعبين باشيم. 120 هزار عضو مجاهدين خلق توسط اين رژيم قتل عام شدهاند و اين تنها بخش كوچكي از افرادي است كه آنها از 1980 و 1981 تاكنون كشتهاند.
افراد ميگويند روحاني يك مدره شده است. آري، او واقعاً يك مدره شده است! در دوره همين روحاني «مدره» بيش از 700 اعدام در ايران صورت گرفته است. اعدامهاي علني، آنهايي كه ميتوانيم بشماريم و نه اعدامهايي كه در خفا صورت مي گ يرد و ما نميبينيم. 700 مورد. اين بيش از هر دورهيي تحت رياست احمدينژاد است. بنابراين احمدينژاد شايد مانند يك قاتل ديوانه صحبت ميكرد، اما روحاني دارد مثل يك ديوانه قاتل عمل ميكند. او دارد افراد را در تعداد انبوه ميكشد. چرا چنين افزايشي در اعدامها بوده است؟ من معتقدم دو دليل وجود دارد. يكي، نگراني از اينكه دارند كنترل خود را از دست ميدهند.
 تنها چيزي كه ملايان ميفهمند، حفظ خود است. بنابراين، آنها دارند كنترل و خشونت  حتي بيشتري اعمال ميكنند. آنها حتي سركوب را شدت بخشيدهاند در حاليكه گزارشگران ملل متحد  به اين موارد اشاره كردند، اين صحبتها از مدراسيون جهت فريب ملل متحد و غرب است، زير آنها فكرمي كنند كه اين فريب دادن مي تواند رو به مردم خودشان هم به آنها كمك كند. به اين دليل است كه آن قدر اعدام ميكنند و ما بيش از حد نفهم هستيم اگر آن را درك يا قبول كنيم.
غني سازي آنها توسط اعضاي مجاهدين در دو نوبت كشف شد. بنابراين، اگر الان وارد اين برنامه ميشوي و به بازرسيها جواب مثبت ميدهي ولي در عين حال ميخواهي فريبكاري كني، پس بايد افرادي  را كه ممكن است اين فريب تو  را كشف كنند، از ميان برداشت. آنها را دلسرد ميكنيد، طرد ميكنيد، ميترسانيد و تهديد ميكنيد و من معتقدم بسياري از قتلهايي كه دارد صورت ميگيرد جهت حذف اعضاي مجاهدين خلق است و حذف ديگراني كه ميتوانند گزارشهايي مربوط به فريبكاري رژيم ايران بعد از اجازه بازرسيها را بدهند. ما اين را هم به رسميت نميشناسيم.
نتيجه گيري اجتناب ناپذير از  همة اين مسائل اين است كه ما بايد يك تغيير رژيم داشته باشيم. ما تغيير رژيم در مصر و ليبي داشتيم. ما بايد تغيير رژيم در سوريه داشته باشيم. اين ممكن است صورت نگيرد. ما از همة اينها حمايت كرديم و در آن شرايط ما يك مشكل جدي داشتيم كه آيا از بد به بدتر نمي رويم ؟ در چند مورد ما از بد به بدتر رفتيم. اما موضوع حاضر ما چنين مشكلي نداريم. تغيير رژيم در ايران نسبت به ليبي، مصر يا سوريه لازم است، مشروع است و مهم است. اما اينجا ما وضعيتي نداريم كه آيا از بد به بدتر ميرويم يا خير، چرا كه ميدانيم ميتوانيم از بد به خيلي خوب برويم. اين سازمان مدافع تمامي اصولي است كه براي تشكيل يك ايران مسئول و درست ضروري است. آنها اين را با خون 120 هزار نفر اثبات كردهاند. آنها اين را با خون شهداي اشرف و ليبرتي اثبات كردهاند، چرا كه همه اين موارد آنها را قويتر و متعهدتر به اصول دموكراسي، انتخابات، حقوق اپوزيسيون، آزادي اديان و حقوق زنان كرده است. رهبر آنها يك زن است، يك زن فوقالعاده.
آنها حامي يك ايران شفاف، ايراني كه طبق اصول و صادقانه نسبت به بازرسيها روي باز دارد و مهمتر از همه آنها حامي ايراني غير اتمي هستند. به طور واقع ايراني غير اتمي. بنابراين، تغيير رژيم هدف نهايي است. 
خطاب به ساكنان ليبرتي و اشرف، كه همواره دوست دارم سخنانم را با صحبت با آنها تمام كنم چون مطمئنم آنها اين را ميشنوند، (مي گويم) هرگز اميد را از دست ندهيد. ميدانم كه روزهاي بسيار سختي وجود دارد. اما روز آزادي براي ايران در پيش است. من روز آن را نميدانم، ساعت آن را نميدانم، اما ميدانم كه در پيش است، چرا كه در قلب شما است، در دعاهاي شما است و به يمن فداكاري شما دارد محقق ميشود و دارد همچنين به يمن جانفشاني همه اين افرادي كه از شما حمايت ميكنند، محقق ميشود، افرادي كه به شما اعتقاد دارند و عشق ميورزند. و وقتي اين تحول صورت بگيرد، كه حتماً صورت مي گيرد، به يمن رهبري خانم رجوي و  همة شما و كاري كه شما كرده ايد، ايران جديد بر اساس روح آزادي بنا خواهد شد. آزادي حقيقي، شهداي آزادي، چرا كه آنها به ايران عزم، شجاعت، قدرت و شهامت خواهند داد تا اين ديكتاتورهاي قاتل را نابود كنند و به مردم ايران دولتي بدهند كه شايستة آن هستند. با تشكر از شما و بركت خدا بر شما باد.

فريدون سيد احمدي
با سلام به شما و با درود و اجازه از خواهر مريم، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، من فريدون سيد احمدي هستم و امروز مفتخرم كه همراه با جوانان مسئوليت اجراي بخشي از برنامه را بر عهده دارم. پدرم سيدعلي سيداحمدي از شهيدان سرفراز كهكشان زهره در 10 شهريور در اشرف كه به همراه 51 مجاهد قهرمان ديگر جانش را براي آرمانش و در راه خدا و خلق فدا كرده. من به عنوان يك انسان، يك ايراني، يك مبارز آزاديخواه و يك مجاهد خلق به همه آنها درود مي فرستم و به آنها افتخار مي كنم. همچنين از اينجا به رزم آوران آزادي در ليبرتي سلام مي كنيم و با آنها عهد ميكنيم كه با همه توش و توانمان در مسير آنها كه مسير آزادي و رهايي خلق و ميهن اسيرمان است و در دفاع از سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران، گنجينه بزرگ استقلال و آزادي ملت ايران دمي از پاي نخواهيم نشست. در اين مسير، صباها و آسيه‌ها و رحمان ها براي ما نقطة انگيزش هستند. و به ياد آنها عزممان هر روز براي جنگ صدبرابر براي سرنگون كردن اين رژيم ضدبشر هر روز جزمتر ميشود.
اسم من فريدون سيد احمدي فرزند سيدعلي سيداحمدي يكي از 52 شهيد كه در سال گذشته در حمله به كمپ اشرف جان باخت. من هيأتهاي جوانان را كه امروز سخنراني دارند، نمايندگي مي كنم.
در برنامه امروز 43 انجمن و كميته و اتحاديه و كميتة جوانان هوادار مقاومت ايران حمايت خودشان را از اين گردهمايي اعلام كردند و نمايندگان آنها براي شركت در اين برنامه حضور دارند. متأسفانه به دليل كمبود وقت فقط مي‌توانيم برخي از آنها را بشنويم. الان از نمايندگان انجمنهاي فرانسه و كانادا ميخواهم كه روي سن بيايند. سارا نوري، نماينده انجمن جوانان براي ايران آزاد از فرانسه، سهند آذري، نمايندة انجمن جوانان ايراني دموكرات از كانادا، رضا رضايي نماينده انجمن، صبا: تا آخرش ايستاده‌ايم از كانادا، خواهش مي كنم بفرماييد.

سارا نوري
خانم رئيس جمهور، ميهمانان گرامي، دوستان عزيز، با تشكر از فرصت و افتخاري كه به من داديد تا در اين گردهمايي شركت كنم. من سارا نوري، يك وكيل ايراني مقيم فرانسه و عضو كانون وكلاي پاريس هستم. والدين من هر دو متولد ايران بودند و بعد از سركوب وحشتناك مردم ايران توسط رژيم ملايان كه 33 سال پيش آغاز شد، آنها وارد تبعيد شدند. پدرم يك ديپلومات سابق است كه درست در شروع خونريزيها تصميم به جدايي از رژيم ايران گرفت. او در كنار مقاومت ايران و به طور خاص مجاهدين، كه همواره معتقد بود تنها آلترناتيو دموكراتيك و معتبر در برابر ديكتاتوري ملايان هستند، مبارزه كرده است. مادرم يك مهندس معماري است كه در پاريس تحصيل كرد، يعني همانجايي كه با پدرم آشنا شد و هر دو زندگي خود را وقف مبارزه براي دموكراسي، آزادي و حقوق بشر در وطن خود كردهاند. مادرم همچنين يك فعال حقوق زنان است و همواره از شوراي ملي مقاومت ايران و رهبري مريم رجوي حمايت كرده است. بنابراين، من در محيط سياسي كه حول اين آرمان بزرگ نهفته است، بزرگ شدم. من در اوائل جوانيم شروع به شركت در تظاهرات، جلسات و اعتراضات كردم، يعني اقداماتي عليه درد و رنجي كه ديكتاتوري مذهبي بر مردم ما، به طور خاص زنان و جوانان مانند خودم، اعمال كرده است. در حالي كه هنوز يك نوجوان بودم، به شدت تحت تأثير جانفشاني، ايمان، اميد و فداكاري اعضاي مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران براي رهايي خلقشان از ديكتاتوري ملايان، قرار گرفتم و كاملاً قانع شدم كه اين يك مبارزه كاملاً مشروعي است.
ميهمانان محترم، اجازه بدهيد از فرصت حضور دوستان آمريكايي اين جنبش مقاومت استفاده كنم تا نگراني عميق خودم را پيرامون رويكرد دولت آمريكا نسبت به مسأله ايران ابراز كنم. به نظر من برخي از افراد مسئول قديميترين دموكراسي جهان، به طور خاص در كاخ سفيد و وزارت خارجه، بيشتر نگران مماشات با ملايان هستند تا به فراخوان آزادي كه از ايران شنيده ميشود، گوش دهند. از زماني كه حسن روحاني رئيس جمهور شد، مقامات رژيم بيش از 500 مورد اعدام را اعلام كردهاند، كه برخي در ملأ عام بوده است. اين شامل زنان و نوجوانان ميشود و برخي زندانيان سياسي به عنوان قاچاقچي مواد مخدر حلقآويز ميشوند.
من همچنين به شدت نگران وضعيت 3 هزار عضو مجاهدين شامل1000 زن هستم، كه اكنون در زنداني در عراق به نام كمپ ليبرتي هستند. آنها در كمپ اشرف توسط نيروهاي عراقي، كه دستورات خود را از مالكي ميگرفتند و دولت او دستنشاندة رژيم ايران است، مورد حمله و قتل عام قرار گرفتند. بعد از اينكه به اجبار به كمپ ليبرتي منتقل شدند، حملات و كشتارها ادامه داشته است.
ما اينجا يك نمونه فاجعهباري از نقض قانون بينالمللي و همچنين نقض قانون انساندوستانه بينالمللي را داريم. دولت آمريكا داراي يك مسئوليت مستقيم است. دولتهاي غربي نبايد بار ديگر اجازه دهند توسط رژيم ملايان فريب داده شوند و وارد سلسله اعمالي شوند كه تنها در خدمت سياست توسعه طلبي و ترور از جيب مردم ايران است. بگذار از خود سؤال كنيم چه چيزي در ايران تغيير كرده از زماني كه اين به اصطلاح مدره رئيس جمهور شده است؟ من از حضور بسياري از شخصيتها و شهروندان عادي آمريكايي در طرف ما احساس دلگرمكننده قوي دارم. من بابت هر كاري كه براي كمك به اين مبارزان آزادي كردهايد، قدرداني ميكنم. مبارزان آزادي از انقلابهاي فرانسه  و آمريكا الهام ميگيرند كه آزادي و خوشبختي را براي مردم اين كشورها به ارمغان آوردند. آنها خواهان چيزي جز كمك براي پايان دادن به ديكتاتوري و بيعدالتي در كشور خودشان نيستند تا اين ملت بزرگ بتواند به جهان آزاد و دموكراتيك بپيوندد و به پيشرفتهاي آن كمك كند.
با تشكر از حمايت و كمكهاي شما.

سهند خوش باطن
خانمها و آقايان، و هموطنان هوادار مقاومت ايران 
بسيار مفتخرم كه در اينجا حضور دارم و اين امكان به من داده شد بتوام پيام همكارانم در كانادا را منتقل كنم. من اينجا به نمايندگي از انجمن جوانان دموكراتيك ايراني گروهي متشكل از دانشجويان ايراني مقيم كانادا كه متعهد به اصول دموكراتيك به طور خاص در رابطه با ايران مي باشد، حضور دارم. 
من حمله وحشيانه چند سال پيش به اشرف را به ياد مي آورم. مي بينم كه هامويهاي اهدايي آمريكايي از روي پناهندگان ايراني عبور مي كنند. كساني كه كه به آنها به طور قانوني قول حفاظت داده شده بود. 
حرمت حقوق بشردوستانه بار ديگر مورد حمله قرار گرفت ولي اين بار بسيار نزديك به من بود. كاملاً غيرقابل قبول بود كه اين حمله عليه جان زنان و مردان شجاعي بود كه براي دموكراسي و تغيير رژيم در ايران مبارزه مي كردند. در آن زمان من در سومين سال تحصيلم در تورنتو بودم كه فراخواني براي اعتصاب غذا در واشينگتن دي سي در اعتراض به حمله به كمپ اشرف توسط نيروهاي عراقي شنيده شد. تصميم در مورد به تعويق انداختن تحصيلاتم آسان نبود، ولي در واقع اين بهترين تصميمي بود كه تا به حال گرفته بودم. وقف كردن و صرف زمان براي آرمان مقاومت ايران و دفاع از اشرف كماكان سنگ زيربنا و شالودة زندگي من بوده  و اميدوارم كه همچنان ادامه داشته باشد. سالها بعد مبارزه ادامه مي يابد، آخوندهاي مستأصل طي ساليان تلاش مي كنند خودشان را از دست تهديد اصلي شان خلاص كنند. اعضاي سازمان مجاهدين در اشرف بودند و الان در ليبرتي مستقر هستند. از يكطرف آب، غذا، برق و خدمات درماني به طور مكرر از آنها دريغ مي شود. فراتر از ليبرتي، فرستادن جوخههاي  كشتار به اشرف بود. از سوي ديگر، يك بسيج شيطان سازي با بودجه رژيم آخوندهاي حاكم بر ايران براي بي اعتبار ساختن اپوزسيون اصلي وجود دارد. 
خانمها، آقايان! 
آنها تلاش كرده اند و تلاش مي كنند، ولي شكست خورده اند و باز هم شكست خواهند خورد. يكي از جنبه هاي  انگيزانندة اين جنبش براي من انعطاف و ارادة اين جنبش است. من هميشه به ياد مردي مي افتم كه پرزيدنت روزولت در سخنراني خود از آن ياد مي كند، و من به سازمان مجاهدين و زنان و مردان در ليبرتي فكر مي كنم. اين سخنراني چنين بود:
اين نكوهشگر نيست كه به شمار مي آيد، كسي روي اين انگشت نمي گذارد كه مرد قوي زمين خورد يا كسي كه اين كار را كرد مي توانست بهتر از آن را انجام بدهد. امتياز واقعي  از آن كسي است كه به طور حقيقي در صحنه است، كسي كه چهره اش با خاك و عرق و خون پوشيده شده، كسي كه شجاعانه تلاش مي كند، كسي كه بارها و بارها به موفقيت نرسيده، ولي  هرگز گمراه نمي شود. چرا که هیچ تلاشی بدون خطا و نقص نیست، اما كسي كه جديت و از خودگذشتگي و اشتياقهاي بزرگ را مي شناسد كسي است كه خود را وقف یک آرمان با ارزش می کند، در بهترین حالت در پایان پیروزی و موفقیتهای بزرگ است و در بدترین حالت، اگر شکست بخورد، حداقل در شرايطي است كه شجاعت زیادی به خرج داده و شکست خورده، به طوری که جایگاهش هرگز با کسانی که روح سرد و ترسو دارند و نه پیروزی و نه شکست را نمي شناسند، يكي نیست.
بسيار متشكرم 

رضا رضايي
دوستان عزيز، ميهمان محترم، من رضا رضايي هستم و يكي از انجمنهاي دانشجويان ايراني مستقر در كانادا را نمايندگي ميكنم. امروز اينجا نيستم كه از كردههايم يا كارهايي كه ميخواهم بكنم بگويم، من اين را به سياستمداران واگذار ميكنم. بلكه اينجا هستم تا امروز در مورد حقيقت بگويم، يعني احساساتم نسبت به اين سازمان و تأثيري كه بر من و نسل من داشته است، بگويم.
واقعيت اين است كه من هرگز كشورم را نديده و به دور از آن به دنيا آمدم، در ميان شهر كه اكنون من آن را خانه خود مينامم.  دور از گرماي شديد، دور از تعصبات سياسي و تعقيب مستمري كه براي مردم ايران به يك امر روزمره تبديل شده است. واقعيتي كه به خوبي براي بسياري از شماهايي كه اينجا هستيد آشنا است، از جمله والدين من. توسط آنها بود كه من از كشورم و اين سازمان مطلع شدم، از داستانهاي فداكاري، پايداري و مقاومت. داستانهايي مانند عموي 32 سالهام كه يك جراح مجرب بود و يك زندگي پر از نعمت، امنيت و ثبات را براي آرماني كه او و 120 هزار تن ديگر براي آن شهيد شدند، كنار گذاشت. آرماني كه تنها براي زمزمه كلمه مجاهد مرگ حتمي در پيش رو بود. اما آنها از مرگ نهراسيدند، بلكه از آن مانند دوست استقبال كردند، چرا كه به چيزي معتقد بودند، چيزي فراتر از خود.
داستانهايي از ساكنان كمپهاي اشرف و ليبرتي در 11 سال اخير كه مورد بمباران، حمله، غارت و تاراج  قرار گرفتهاند، وجود دارد. آنها اميد را از دست ندادهاند و ميبايد رو در روي واقعيت سخت مقاومت قرار ميگرفتند. اجساد عزيزان خود را بلند كنند و بمانند در جايي كه قبلاً در آن مستقر بودند. اما باز هم به مقاومت، مبارزه و پايداري ادامه ميدهند چرا كه به آرماني معتقدند، آرماني كه با يك دانشجو در دهه 60ميلادي آغاز شد كه از من بزرگتر نبود. آرماني براي برابري، آزادي و عدالت اجتماعي. آرماني كه به يك سازمان تكامل يافت، سازماني كه به يك جنبش رشد كرد، جنبشي كه نسلي را تعريف كرد، بر عليه نظامي شوريد و الهام بخش يك انقلاب بود. جنبشي كه امروز بر عليه همه سختيها و بر خلاف همه انتظارات كماكان كامل است، از جلا نيافتاده  و بيش از هر زماني ديگر قوي است. جنبشي كه الهام بخش يك نسل جديد بوده است، يعني نسل من. نسلي از نداها، صباها، ستارها و رحمانها. نسلي كه آرام ندارد و تشنه تغيير است. نسلي كه خوشبين است و نور را در تاريكي ميبيند. 
نور در چشمان زني كه اين جنبش را به دوران جديدي از برجستگي هدايت كرده است. زني كه ميراث آن دانشجو را ادامه داده است، يعني محمد حنيف نژاد، و هرگز پشت سرش را نگاه نكرده است. و امروز ببينيد چقدر پيشرفت كردهايد، مريم رجوي، شما الهام بخش زنان، جوانان، سركوبشدگان، الهام بخش ساكنان كمپ ليبرتي، الهام بخش آخرين كلام صبا، هستيد.
بنابراين، بگذار بيان شود، همانطور كه صبا چقدر شجاعانه گفت، كه مريم رجوي، من هم تا به آخر خواهم ايستاد. 
با تشكر
پاريس- 23 فروردين 1393

Sunday, April 13, 2014

سخنراني رئيس جمهوربرگزيده مقاومت در كنفرانس ايران: تغيير رژيم


به نام خدا، به نام ايران، به نام آزادي
و به نام شهيدان 19فروردين، شهيدان شرف و آزادي ايران.
مهديه مددزاده گفت: «در اين مسير، پرچم هيهات را بلند مي‌كنم و قيمت راهي را كه انتخاب كرده‌ام، مي‌دهم».
سعيد چاووشي گفت: «به استقبال هر سختي و ابتلايي خواهيم رفت». فايزه رجبي گفت: «ما نويسندة سرنوشت خود و خلقمان هستي و صبا هفت برادران گفت: «ما ايستاده‌ايم و تا آخر مي‌ايستيم».
اين آخرين گفته‌هاي شهيدان 19 فروردين است كه آن پايداري بزرگ را بيان مي‌كند. از شهادت اولين دسته از اعضاي مركزيت مجاهدين: علي ميهندوست، علي باكري، ناصر صادق و محمد بازرگاني تا حماسة سرخفام اشرف در 10 شهريور، همين پيام به‌پيش‌مي‌رود: مقاومت، مقاومت و مقاومت. اين است كليد رهايي و راهگشايي در خفقان فاشيسم ديني، و اين است راه تغيير سرنوشت و ساختن آينده.

حضار محترم!
حملة قواي عراقي به اشرف در 19 فروردين به دستور ولايت فقيه، حلقه‌يي از زنجيرة طولاني محاصره، توطئه و قتل‌عام بود كه براي انهدام اشرفيها و تنها جايگزين دموكراتيك براي فاشيسم ديني، تدارك ديده شده بود. اما حالا به صحنة سياسي ايران نگاه كنيد:
به يمن پايداري پرشكوه قهرمانان اشرفي، و به يمن از خودگذشتگي اشرف‌نشانها و رنج حاميان و دوستان اين مقاومت در سراسر جهان، مقاومت ايران در آزمايشي بسيار سنگين و خونين، كه هنوز هم ادامه دارد، سرفراز شد.
 آلترناتيو زنده و پرخروش اين رژيم، يعني نماد آزاديخواهي ايرانيان، سرشارتر و مستحكم‌تر از هميشه، قد برافراشت. اما رژيم آخوندها در باتلاق بحران و شكستها‌ي بزرگ گرفتار شد.
10 ماه پس از كاريكاتور انتخابات در رژيم ولايت فقيه، رياست جمهوري آخوند روحاني و نمايش اعتدال او، باعث شقه و فلج دروني رژيم شده است. 5 ماه پس از توافقنامة اتمي ژنو، اين توافقنامه به طناب دار رژيم تبديل شده و تضاد ميان جامعة عصيان‌زده از فقر و گراني، با رژيم حاكم، تشديد شده است.  نمايش ميانه‌روي جناح روحاني و رفسنجاني، در عرض فقط چند ماه شكست خورد و حالا رژيم ولايت فقيه در تناقضهاي لاينحل، دست و پا مي‌زند:
-از يك طرف، به ژستهاي اعتدال نيازمند است؛ از طرف ديگر، از ترس سست‌شدن بندهاي اختناق و باز شدن راه قيامها، اعدامها را در مقياس بي‌سابقه‌يي افزايش داده است.
-از يك طرف، براي رفع تحريمها  به اجراي توافقنامة اتمي احتياج دارد؛ از طرف ديگر، از ترس عواقب مرگبار اين عقب نشيني، قادر به دست‌كشيدن از برنامة بمب سازي نيست. و خامنه‌اي فرياد مي‌زند كه «در زمينه حركت هسته‌يي، مطلقاً امكان توقف و يا كند شدن وجود ندارد» و اعلام مي‌كند كه هرگز از تأسيسات هسته‌يي دست برنخواهد داشت.
-از يك طرف، به مهار روند فروپاشي اقتصاد كشور نياز دارد؛ از طرف ديگر، قادر نيست هزينه‌هاي عظيم ماشين سركوب و مخارج هنگفت جنگ در سوريه را كم كند.
-از يك طرف، به بهبود روابط ديپلوماتيك خود با ساير دولتها نياز دارد؛ از طرف ديگر، آن قدر شكننده و لرزان است كه از كمترين سخن در مورد نقض حقوق بشر در ايران، فريادش به هوا بلند مي‌شود.
واكنشهاي جنون‌آساي رژيم نسبت به قطعنامة اخير پارلمان اروپا دربارة نقض حقوق بشر در ايران، درماندگي آخوندها را نشان مي‌دهد. تا آن جا كه به خود رژيم برمي‌گردد، فريادها و غيظ و كين آخوندها اولاً براي اين است كه مي‌خواهندگارد دفاعي خود در برابر خطر حقوق بشر را محكم كنند. و ثانياً مي‌خواهند در جنگ قدرت دروني، راه جناح رقيب را ببندند.
ترس عميق آنها از حقوق بشر، بي‌مورد نيست. زيرا كمترين شكافي در اين زمينه، براي قيامها و شكستن زنجير اختناق، راه باز مي‌كند؛ به خصوص كه مردم و مقاومت ايران برآنند كه:
علاوه بر زهر شقة دروني و اضافه بر زهر اتمي، زهر حقوق بشر را نيز به اين رژيم تحميل كنند. از اين رو، بر اساس منشور ملل متحد و اعلامية جهاني حقوق بشر، به دولتهاي غرب مي‌گوييم كه روابط خود با اين رژيم را به مسألة حقوق بشر در ايران، به ويژه لغو اعدامها، توقف شكنجه و سركوب و تن‌دادن اين رژيم، به آزادي بيان مشروط كنيد.
به آنها مي‌گوييم در سمت درست حركت شتابان تاريخ به جانب آزادي، به ويژه در خاورميانه و در كانون آن ايران، قرار بگيريد.
به آنها مي‌گوييم سياست مماشات و امتياز دادن به رژيم را متوقف كنيد. به بهانة مذاكرات اتمي، بر جنايات اين رژيم عليه مردم ايران و بر نقش رژيم در نسل‌كشي در سوريه و اشغال مرگبار عراق، چشم نبنديد. اين رژيم، رفتني است. و مردم ايران بي‌ترديد پيروز خواهند شد.

دوستان عزيز!
به جمعة خونين 19فروردين سال 90برگرديم: به اين عكس نگاه كنيد؛ لحظه‌يي كه يك هاموي  دولت عراق در حال زير گرفتن اشرفيهاست.  مجاهد خلق علي اكبر مددزاده  نيز توسط هامويها با شقاوت تمام زير گرفته شد و به شهادت رسيد.
اين عكس به تنهايي، تمام  آنچه را كه در روز 19 فروردين و پس از آن بر اشرفيها روا شده، در خود فشرده كرده است: هم شقاوت دولت دست نشاندة آخوندها، و هم حماسه و قهرماني اشرفيها.
يك هفته پس از حملة 19 فروردين، كميسر عالي حقوق بشر، بر لزوم انجام «يك تحقيقات مستقل و شفاف و بي‌طرف» و «پيگرد عاملان جنايت» تأكيد كرد. همزمان، جان كري رئيس وقت كميتة خارجي سناي آمريكا، خواستار انجام تحقيقات در اين باره شد. اما سازمان ملل، كاري نكرد. بعداً معلوم شد كه سازمان ملل در عراق، به هيچ كاري كه مورد مخالفت دولت مالكي باشد، دست نمي‌زند.
طاهر بومدرا در استماع كنگرة آمريكا شهادت داد كه از اكتبر 2011، يعني از وقتي كوبلر به عراق رفت، 95درصد منابع، پرسنل و وقت يونامي، صرف كمك به دولت عراق براي بستن اشرف شد. وي فاش كرد كه در هر موضوع مربوط به اشرف، كارهاي يونامي در دفتر نخست‌وزير عراق و تماماً تحت اشراف و طراحي سفارت رژيم ايران در بغداد، انجام مي‌شود.
دقيقاً در همين راستا، ردّ پا و نفوذ فاشيسم ديني را  در برخي عبارتهاي گزارشهايي مي‌بينيم كه در ژانوية گذشته، البته با تاريخ اوت 2013 -كه كوبلر هنوز رسماً نماينده ويژة دبيركل در عراق بوده است-  به نام دفتر حقوق بشر يونامي در بغداد، در اشتراك با كميسارياي حقوق بشر، منتشر شد.
بر همين پاية سست و نامعتبر، مجدداً در ماه مارس، همان پاراگراف و همان مضمون را در گزارشي به نام دبيركل به شوراي امنيت ارائه كردند. اين، عيناً و دوباره، تكرار همان دعاوي و  اتهامات سوخته‌يي است كه گويا نه حكومت عراق، بلكه اين رهبري كمپ ليبرتي است كه مجاهدين را از دسترسي به درمان پزشكي، بازداشته و حقوق آنها را نقض كرده است!
اين پاراگراف، در يك مكان و توسط فرد يا افراد واحدي، عليه قربانيان قتل عام و محاصره، به سود ديكتاتوريهاي ايران و عراق، نوشته شده و هدف آن، چيزي جز منحرف‌كردن اذهان از جنايتهاي بزرگ عليه اشرفيها نيست.
هر چقدر هم كه مي‌گوييم چرا براساس يادداشت تفاهم و بيانية وزير خارجة وقت آمريكا، ناظران سازمان ملل به طور شبانه‌روزي در ليبرتي مستقر نمي‌شوند كه همه چيز را به چشم ببينند، پاسخي نمي‌شنويم. راستي چرا؟
البته خانواده‌هاي شهيدان و مجاهدين اشرفي در ليبرتي و در نيويورك، شكايت كردند و حالا هم تصميم دارند در مورد نويسنده يا نويسندگان مطالبي كه حقايق را وارونه جلوه مي‌دهند، شكايت كنند. از طرف ديگر، گروه كار بازداشتهاي خودسرانة ملل متحد، تاكنون دو بار گزارش داده كه ليبرتي يك زندان است. تا به حال 18 نفر از اشرفيها به علت محاصرة درماني، جان باخته‌اند.
در كتاب «خيانت به سوگند بقراط»، پزشكان بيمارستان اشرف، شرح كاملي از چگونگي زجركش كردن بيماران اشرفي توسط مأموران دولت عراق، ارائه كرده‌اند. سؤال ما اين است كه چرا سازمان ملل حتي يك بار در يك موضعگيري قاطع علني، خواهان رفع محاصرة پزشكي و غذايي از ليبرتي نشده است؟
طاهر بومدرا، در مقر اروپايي ملل متحد شهادت داد كه گزارشهاي يونامي كه در بغداد تهيه مي‌شود، پس از آن كه در ژنو و نيويورك اديت مي‌شود، قبل از انتشار، بايد به دولت عراق ارائه شود و تنها در صورت موافقت عراق، يعني به شرط دستكاريها‌ي فرمايشي عراق، گزارشها منتشر مي‌شود. اين نخستين و مهمترين واقعيت است.
واقعيت ديگر را شماري از  كارمندان شرافتمند سازمان ملل  بيان كرده‌اند. آنها مي‌گويند: برخيها در سازمان ملل، كارشان تجارت با كلمات و جملاتي است كه از قبل آماده دارند و در مواقع لزوم، يا به اقتضاي سفارش، آن را به كار مي‌برند. در حالي كه بسياري نهادهاي ملل متحد نيز با اين گزارشها‌ مخالفند و آن را عليه اهداف خود مي‌دانند.
 همچنين، مجاهدان ليبرتي و وكلايشان، در نامه‌هاي متعدد از دبيركل و شوراي امنيت خواسته‌اند موضوع تحقيقات دربارة جنايت عليه بشريت در اشرف، به دادگاه جنايي بين‌المللي (ICC) ارجاع شود.

آقايان!
اگر اين براي شما سنگين است، كميسيون بين‌المللي حقيقت‌يابِ حقوق بشر را موظف به تحقيقات كنيد. اگر حكومت عراق بي‌تقصير است، آن را وادار كنيد به تحقيقات  توسط عفو بين‌الملل تن بدهد. اين درخواست، فقط براي شكايت از گذشته نيست؛ قبل از هرچيز براي تضمين حقوق مجاهدان آزادي و حفاظت از جان آنها در حال و آينده است. اگر بعد از اولين حمام خون در اشرف در مرداد 88، يا بعد از دومي در فروردين 90، آمريكا، اتحادية اروپا، سازمان ملل و كميسر عالي حقوق بشر، به تعهدات و تأكيدات خود دربارة تحقيقات مستقل پايبند بودند، از سلسله حملات بعدي ممانعت مي‌شد.
ما خواستار آن هستيم كه دبيركل با صراحت و قاطعيت، به موارد همدستي و چشم‌پوشي درقبال جنايت عليه بشريت، خاتمه بدهد
و بر اساس يك زمان‌بندي مشخص، تحقيقات مستقل درمورد اعدامهاي جمعي وگروگانگيري در اشرف را مقرر كند. آيا اين خواستي نا به‌جا و اضافه است؟ اينها خواستهاي اضافي نيستند، بلكه براي جلوگيري از تكرار جنايتهاي ضدانساني، ضروري و همچنين‌ براي حفظ اعتبار سازمان ملل، لازم است.

حضار محترم!
در بيستمين سالگرد قتل عام رواندا، آقاي بانكي مون گفت: سازمان ملل همچنان از نسل‌كشي رواندا احساس شرم مي‌كند. نظير اين ابراز شرمندگي را دبيركل كنوني و پيشين سازمان ملل در مورد قتل عام سربرنيتسا هم تكرار كرده‌اند. دبيركل، بارها بر اصل شناخته‌شدة مسئوليت حفاظت، تاكيد كرده است. طبق اين اصل، اگر بيم نسل‌كشي، جنايت عليه بشريت و جنايت جنگي مي‌رود، نبايد و نمي‌توان پشت حق حاكميت، پنهان شد؛ زيرا مسئوليت حفاظت، به‌هيچ‌وجه، حاكميت كشورها را مخدوش نمي‌كند.
ابراز شرمندگي و انتقاد از خود، حتي با تأخير چند ساله، خيلي خوب است؛ اما به همين خاطر،  بايد به اين بي‌عملي هولناك، خاتمه بدهيد.

در حالي‌كه 14 ماه از نخستين حملة موشكي به ليبرتي مي‌گذرد، دولت عراق بر خلاف قرارداد و يادداشت تفاهمي كه با سازمان ملل امضا كرد، از اجراي الزامات امنيتي، كماكان ممانعت مي‌كند. از 17500 تي‌وال حفاظتي، فقط 3 و نيم در صد آن برگردانده شده است. محلهاي استراحت و اكثر سالنها، هيچ حفاظي ندارد. ما حتي حاضر شديم با هزينه گزاف، سنگرهاي انفرادي 2 متر در 2 متر را خودمان بخريم؛ چيزي كه دولت عراق، خودش پيشنهاد داده بود؛  اما همين را هم، فقط بعد ازاين‌كه 46 سنگر انفرادي، وارد ليبرتي شد، متوقف كردند. يونامي و مانيتورهاي ملل متحد، هر روز اين را به چشم مي‌بينند و در جريان جزئيات آن هستند.
 من در اين جا يكبار ديگر، بر تأمين الزامات مبرم امنيتي در ليبرتي در برابر حملات موشكي، از جمله تي‌وال، سنگر و انتقال تجهيزات ايمني و پزشكي از اشرف، تاكيد مي‌كنم.
در 2 سال گذشته، مخالفت حكومت عراق با انتقال تجهيزات پزشكي مجاهدان از اشرف به ليبرتي و ممانعت از ساختمان‌سازي براي بيماران و معلولان و مجروحان، با هيچ موضعگيري و اعتراض آشكاري از سوي ملل‌متحد مواجه نشده. اما تا بخواهيد داستانسراييهاي مضحك دربارة بي‌اطلاعي حكومت عراق از حمله به اشرف و داستانهاي ساختگي دربارة دفن مخفيانة شهيدان به ما منتقل مي‌شود. مانند اين‌كه حكومت عراق به خاطر كمبود جا در سردخانه، پيكرهاي شهيدان را همان اوايل دفن كرده است. معلوم نيست چرا اين را پس از 175 روز به ما خبر مي‌دهند؟!
اسناد متقن،  نشان مي‌دهد كه در روز 10 شهريور 92، مقامات ملل متحد و دولت آمريكا، به‌سرعت و در ساعت 5 و نيم صبح، يعني 15 دقيقه بعد از شروع حمله، با مقامات دولتي عراق در سطوح مختلف راجع به اين حمله صحبت كرده‌اند. ولي مقامات عراقي مدعي هستند كه از وقوع حمله، تا ساعتها بعد، بي‌اطلاع بوده‌اند.
آيا سريال دروغهاي حكومت عراق، هدفي جز از بين‌بردن آثار جنايت عليه بشريت دارد؟ مگر سازمان ملل و جانشين نمايندة ويژة دبيركل، در روز تحويل گرفتن پيكرهاي 52 شهيد در اشرف، به ما در اين‌باره تعهد مكتوب ندادند؟ پس چرا به اين سكوت، ادامه مي‌دهند؟ براساس تعهدات آنها و نامة دستيار وزير خارجه آمريكا در امور خاور نزديك دربارة اجساد و اموال، و مخصوصاً امنيت، بود كه من از 42 مجاهد باقيمانده در اشرف، درخواست كردم به ليبرتي بروند. ما اجراي تعهدات مكتوب و قولهاي انجام نشده را دراسرع وقت خواستاريم. خواستة ما همچنين آزادي گروگانهاي اشرفي و انتقال تمامي مجاهدان ليبرتي، به خصوص مجروحان و بيماران، به آمريكا و اروپاست.

حضار محترم!
در 19 فروردين، و در همة حماسه‌هاي تابناك اين دوران، آنچه اتفاق افتاده، تنها مقاومت در برابر حمله‌هاي وحشيانه نيست، بلكه قيامي است در دفاع از اصيل‌ترين ارزشهاي بشريت كه الهامبخش زنان و جوانان ايران در مبارزه براي كسب آزادي و برابري است.
پس، سلام مي كنيم بر 36 قهرمان شهيد در 19 فروردين: دختران قهرمانم صبا و شهناز، مهديه و آسيه، فائزه و نسترن و مرضيه و فاطمه كه پيام‌آوران پيروزي زن ايراني بر ارتجاع و ستم و نابرابري‌اند. آنها به راستي پديدة نويني در مبارزة آزاديبخشِ مردم ايران، خلق كرده‌اند. و پرشورترين سلامها به سعيد چاووشي، حسن اواني، منصور حاجيان، حنيف كفايي، زهير ذاكري و ديگر شهيدان قهرمان 19فروردين؛ مردان پيشتازي كه مبارزة سياسي و پيكار براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه را با مبارزه‌يي عميق براي كنار زدن همة عناصر كهنه و بازدارندة استثماري، در‌آميخته‌اند. و از آن جا كه آرمان برابري را از دل و جان پذيرفته‌اند و اين آرمان در انديشه، عمل و روابط آنها رسوخ كرده، به گوهر رهايي و خلاقيتها و توانمنديهاي شگفت، دست يافته‌اند. درود بر اين قهرمانان كه با الهام از معلم و آموزگار خود، مسعود، براي آزادي مردم ايران قيام كرده‌ و به مقاومت به هر قيمت، برخاسته‌اند.

همين مقاومت است كه نيروي پيشرو تاريخ است. و اين چيزي  است كه بايد پيوسته مروج و نگاهبان آن باشيم.
بله، راه ما و پاسخ ما در همين مقاومت به هر قيمت است. چنان كه مسعود گفته است: «وقتي ديو تنوره ميكشد، وقتي كه دژخيم سر از پا نميشناسد، رمز ماندگاري و اعتلا، كلمة فداست... مجاهدين از بنيانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ايران و در سراسر جهان، اين درس را به خوبي آموخته‌اند كه تاريخِ خلق و ميهن خود را چگونه بنويسند».

حضار محترم!
حضور نمايندگان انجمنهاي جوانان ايراني در اين گردهمايي، پيام روشني براي هموطنان ما در داخل ايران و براي جامعة جهاني است.
پيام اين است كه جوانان ايران براي به زير كشيدن ديكتاتوري مذهبي و برقراري آزادي و دموكراسي، مصممند و در هر كجاي جهان كه باشند، قلبشان براي ايران و مردم ايران مي‌تپد.
در سيماي شما جوانان، كه در پيِ آرمان آزادي هستيد، من به‌پاخاستن دوبارة شهيدان را مي‌بينم. زيرا هم چنان كه خودتان گفته‌ايد، شما در پي آرمان آزادي، پرچم اين شهيدان را به دست گرفته‌ايد؛  از رحمان و امير و سعيد تا صبا و آسيه و مهديه.
آري، شما جوانان كه امروز به مقاومت و قيام برخاسته‌ايد، آيندة ايرانيد.

دوستان عزيز!
مقاومت ايران استوار و پابرجاست و در برابر توفانهاي عظيم، ايستاد و ماندگار شد. و سلسله توطئه‌هاي اين رژيم عليه اين مقاومت، به گل نشست. حالا موج توفان به سوي رژيم ولايت فقيه برگشته است.آخوندهاي حاكم، از هر راهي كه بروند، به سرنگوني مي‌رسند.
ارادة مردم و مقاومت ايران، بر همين است. ما براي يك ايران آزاد و دموكراتيك و بر اساس جدايي دين از دولت، قيام كرده‌ايم و به پيروزي آزادي و حاكميت مردم يقين داريم.
سلام بر مردم ايران،
سلام بر آزادي،
درود بر همه شما.
25 فروردين, 1393