Friday, February 28, 2014

رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی در كنفرانس بین المللی به مناسبت روز جهانی زن- پاریس

مریم رجوی در کنفرانس بین المللی به مناسبت روز جهانی زن - باریس

هشدار نسبت به گسترش بنیادگرایی زن ستیز اسلامی توسط آخوندهای حاكم بر ایران.
اگر ملایان زن ستیزی را كنار بگذارند فرو می‌ریزند. لذا نه خاتمی و نه روحانی كه به نمایش اصلاح‌طلبی رو آوردند، به كاهش ستم و سركوب علیه زنان نزدیك نمی‌شوند.
آخوندها ایران را به ام القری بنیادگرایی تبدیل كرده اند، اما مردم و مقاومت آن را به كانون آرمان برابری و رهایی از بنیادگرایی و سرانجام زنان بر دیكتاتوری دینی در ایران غلبه می كنند.
روز شنبه اول مارس شركت كنندگان در یك كنفرانس بین المللی در پاریس به مناسبت روز جهانی زن، نسبت به نقش رژیم ایران در گسترش بنیادگرایی اسلامی در سراسر منطقه و جهان هشدار دادند.
این كنفرانس با حضور خانم مریم رجوی و شمار بالایی از شخصیتهای برجسته سیاسی، اجتماعی، هنری و فعالان حقوق بشر و حقوق زنان از 5قاره جهان و هیاتهای نمایندگی از سوی دهها انجمن و سازمان زنان ایرانی از سراسر اروپا و آمریكا برگزار شد.
undefined
سخنرانان تأكید كردند كه زن ستیزی یكی از وجوه اصلی تغییرناپذیر فاشیسم دینی حاكم بر ایران است كه در طول سه دهه تشدید شده است. در دوران ریاست جمهوری آخوند روحانی نیز در بر همان پاشنه زن ستیزی می چرخد. آنها افزودند زنان قربانی مضاعف دامن زدن به توهم اعتدال و میانه روی در  رژیمی هستند كه زن ستیزی با اندیشه و عملكرد و تار و پود آن عجین شده است.
سخنرانان با تأكید بر اینكه این رژیم بانكدار اصلی تروریسم و بنیادگرایی در جهان امروز است و امنیت و صلح جهانی را به خطر انداخته گفتند تنها راه مقابله بااین تهدید اتخاذ یك سیاست قاطع نه تنها در مذاكرات اتمی بلكه در قبال زن‌ستیزی وحشیانه و سیستماتیك و نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران و همچنین در قبال جنگ افروزیهای خانمانسوزی است كه منطقه را به خاك و خون كشیده است.

در این جلسه كه توسط خانم سروناز چیت ساز، مسئول كمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران، افتتاح شد، سخنرانان تأكیدكردند: در وضعیت بسیار متحولی كه كشورهای اسلامی با آن مواجهند، حقوق زنان یكی از اصلی ترین چالشها و همواره در معرض تهدید و تعرض است. از این رو حمایت از جبهه فراگیر علیه بنیادگرایی، كه جنبش مقاومت ایران به رهبریخانم مریم رجوی، یك نقش تعیین كننده در آن دارد، یك ضرورت تاریخی هم برای جنبش برابری و هم برای تامین صلح و امنیت جهانی است. زنان نیرو و دینامیزم اصلی این جبهه هستند.
خانم مریم رجوی دراین كنفرانس گفت: آرمان برابری به خاطر به پاخاستن زنانی كه می‌خواهند جهان ستم و نابرابری را دگرگون كنند، زنده است. زنانی كه برای سرنگونی دیكتاتوریها در تونس و لیبی و مصر و یمن و اكراین و سوریه و عراق به پاخاسته اند و زنانی كه می‌خواهند دیكتاتوری مذهبی حاكم بر ایران را سرنگون كنند، و سرانجام همین زنان سركوب‌شده‌ رژیم ولایت فقیه را سرنگون می‌كنند.


رئیس جمهور برگزیده مقاومت ضمن تشریح نقش رژیم آخوندی به عنوان كانون اصلی بنیادگرایی گفت: این رژیم مسئول شمارة یك كشتار 140هزار تن از مردم مظلوم سوریه است. هم‌چنان‌كه بمباران و كشتار شهروندان بیدفاع عراق تحت فرماندهی سپاه قدس صورت می‌گیرد. كمتر كشوری در خاورمیانه و جهان اسلام است كه از تحریكات و ترور این رژیم در امان مانده باشد.
رجوی افزود:  به رغم اینكه آخوندها ایران را به ام القرای بنیادگرایی تبدیل كرده اند، ایران به پشتوانة سابقة مبارزاتی و فرهنگی مردم آن، و به اتكای پنج دهه پایداری مجاهدین خلق، كانون رهایی از بنیادگرایی و كانون رهایی زنان و نیل به آرمان برابری است.
وی افزود: بنیادگرایی اسلامی از یك سو از زن ستیزی دینامیزم می‌گیرد و از سوی دیگر به طور دائم ستم و تبعیض تولید می‌كند، به نحوی كه اگر زن ستیزی از سیاستهای این رژیم كنار گذاشته شود، نظام ولایت فقیه فرو می‌ریزد. به همین دلیل نه آخوند خاتمی و نه آخوند روحانی كه به نمایش اصلاح‌طلبی و  اعتدال رو آوردند، هیچ كدام به كاهش ستم و سركوب علیه زنان ایران نزدیك نمی‌شوند. زیرا چنین كاری آغاز نفی رژیم است.
همان لوایحی را كه احمدی‌ نژاد برای تشدید نابرابری علیه زنان به مجلس آخوندها داده بود، حالا روحانی آن را به عنوان قانون ابلاغ و اجرا می‌كند. قانون مجاز بودن ازدواج مردان با دختر خوانده‌هایشان، سهمیه‌بندی و جداسازی جنسیتی در  دانشگاهها و ممنوع كردن دختران از تحصیل در دهها رشته دانشگاهی از این شمار است.

خانم رجوی تأكید كرد: دفاع از زنان پیشتاز در لیبرتی، كه در طول دو دهه نقش بدون جایگزینی در مبارزه علیه بنیادگرایی داشته اند یك وظیفة مبرم جنبشهای برابری است. آنها و مردان همرزمشان، نه تنها از دسترسی به الزامهای امنیتی و حفاظتی در برابر حملات موشكی پی‌درپی منع می‌شوند، بلكه دولت دست نشاندة عراق، آنها را از حداقل استانداردهای انسانی و پزشكی و بهداشتی نیز محروم كرده است. وی از همه فعالان جنبش زنان در سراسر جهان خواست از ملل متحد و دولت آمریكا بخواهند تا به تعهداتشان برای تأمین حفاظت مجاهدان عمل كنند و به خصوص آزادی هفت گروگان اشرفی شامل شش زن را در دستور بگذارند و پرونده جنایت علیه بشریت در اشرف در 10شهریور امسال را به شورای امنیت ببرند.
undefined

در این جلسه علاوه بر خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانمها لیندا چاوز، رئیس سابق روابط عمومی كاخ سفید، كیم كمپل، نخست وزیر سابق كانادا، میشل الیو ماری، وزیر دفاع، وزیر خارجه، وزیر دادگستری و وزیر كشور سابق فرانسه، ریتا زوسموت، رئیس سابق پارلمان آلمان، اینگرید بتانكور، كاندیدای سابق ریاست جمهوری كلمبیا؛ خانم كارمن كویینتانیلا، مسئول كمیسیون زنان در پارلمان اسپانیا؛ ادیت باوئر، نماینده پارلمان اروپا، الس دمول، نماینده پارلمان بلژیك،  هیأت ایتالیایی شامل جانا گایخا، فرماندار كونئو و الیزابتا زامپاروتی، نماینده سابق پارلمان؛ هیأت ایسلند شامل رنگهایدور ریكاردو دویتر، رییس حزب استقلال و  آستارینهادوریوهندورت، معاون سابق پارلمان این كشور؛ نجیمه طای طای، وزیر سابق از مراكش، اود دو توئن، بنیانگذار فوروم بین المللی زنان؛ انیسه بومدین، حقوقدان و اسلام شناس و بانوی اول سابق الجزایر؛ دكتر كیران بدی (از هندوستان) از مشاوران دبیركل ملل متحد؛ كریستیان اوكران، نویسنده؛ مارین پرل، روزنامه نگار فرانسوی؛ مریدیت برگمن، رئیس سابق سنا در نیو ساوت ولز استرالیا؛ سارا چندلر ، رئیس كمیته حقوق بشر فدراسیون اروپایی قضات؛ دكتر كریستین اسنو، از فعالان حقوق زنان و  زینت میرهاشمی از اعضای شورای ملی مقاومت و سردبیر نشریه نبرد خلق؛ سخنرانی كردند


Saturday, February 22, 2014

سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی دركنفرانس در انستیتو نوبل- اسلو

مریم رجوی
آقای رئیس، خانمها، آقایان!
من امروز می‌خواهم در مورد كشورم و نیاز مردم ایران به صلح و آزادی صحبت كنم؛ صحبت در مورد كشوری با تمدن كهن، كه 35 سال حاكمیت یك رژیم بنیادگرا آن را نابود شده كرده است؛ كشوری با منابع و فرهنگ غنی كه ملاها آن را به كشوری تبدیل كرده اند كه 70% جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌كنند و مركز توسعة تروریسم و بنیادگرایی است.
امروز در كشور من، احترام به حقوق بشر و آزادی، جرم محسوب می شود و با زندان طویل المدت، شكنجه و اعدام مجازات می‌گردد. ملاها چوبه‌های دار را در ملأعام برپا می‌كنند و قربانیان را برای ارعاب جامعه، به‌دار می آویزند.
طی سه دهه گذشته، 120000 نفر به دلایل سیاسی اعدام شده‌اند. صدها هزار تن زندانی و شكنجه شده‌اند. در ماههای اخیر، با روی كار آمدن روحانی، سر و صدای زیادی در مورد یك دولت و حركت به اصطلاح اعتدالی در ایران، راه افتاده است. این یك سراب است كه توسط ملاها ایجاد شده و توسط لابی آنها تبلیغ می‌گردد. زیرا نه روحانی یك مدره است و نه رژیم كنونی  ظرفیت رفرم دارد. بن‌مایة قانون اساسی ملایان، حاكمیت مطلقة ولی فقیه است كه در تضاد بنیادین با همة ارزشهای دموكراتیك است. بنابراین هر گونه عقب‌نشینی در سیاستهای سركوبگرانه، نوید بخش آغاز پایان رژیم است.

undefined
خانم رجوی

اجازه بدهید كه چند كلمه‌یی هم در مورد مذاكرات هسته‌یی‌ بگویم:
من می‌دانم كه نظرات متفاوتی در مورد شیوة برخورد با این مساله، وجود دارد. ولی اجازه بدهید با وجوه مشترك شروع كنم:
اول- یك اجماع وجود دارد كه رژیم ملاها نباید به بمب یا توانایی هسته‌یی، دست پیدا كند.
دوم- یك توافق عمومی وجود دارد كه همة تلاشها باید صورت گیرد كه از جنگ ممانعت شود.
سوم- این غیرقابل مناقشه است كه رژیم ملاها تحت فشار، و نه به‌علت تغییر ماهیت، یك قدم به عقب برداشت و با توافقنامة ژنو، موافقت كرد. رژیم در هراس بود كه افزایش نارضایتی توده های مردم ، همراه با وضعیت وخیم اقتصادی و تحریمهای بین‌المللی، منجر به قیامهای عمومی علیه رژیم گردد.
چهارم- همچنین یك توافق عمومی وجود دارد كه توافقنامة موقت، از نقایص جدی، رنج می‌برد كه باید تصحیح شود. بنابراین، آنها كه به‌واقع خواستار خاتمة برنامة سلاح هسته‌یی رژیم ملاها هستند، باید درك‌كنند كه كم‌كردن تحریمها و امتیاز‌دادن به ملاها، نسخه‌یی برای یك فاجعه است، به ملاها وقت می‌دهد كه در حالی‌كه پروژة سلاح هسته‌یی‌شان راپیش می‌برند، بحرانهای اقتصادیشان را مهار كنند و مخالفت فزایندة عمومی را سركوب نمایند. متاسفانه جامعة بین‌المللی، به ‌بهانة به مخاطره نینداختن مذاكرات هسته‌یی، چشمان خود را بر جنایات رژیم بسته است.
برای جلوگیری از چنین نتیجة فاجعه‌باری، اقدامات زیر باید انجام شود:
اجرای كامل قطعنامه‌های شورای امنیت ملل متحد شامل توقف غنی‌سازی اورانیوم، تعطیل پروژة آب سنگین اراك، امضای پروتكل الحاقی و شروع بازرسیهای سرزده. در عین حال ،جامعة بین‌المللی باید خواستار خاتمة نقض حقوق بشر و توقف هرگونه دخالت در كشورهای دیگر، به‌ویژه در سوریه و عراق، شود.
این تأسف‌آور است كه جهان آزاد، چشمان خود را نسبت به جنایت علیه بشریت، به‌دلیل این توهم كه استمالت منجر به تغییر ماهیت یك رژیم مستبد می شود، ببندد.
یك وجه دیگر این سیاست غلط، رویكرد در رابطه  با نزدیك به 3000 تن از اعضای جنبش اپوزیسیون ایران در عراق است كه، به‌دلیل عملكرد غلط سازمان ملل و سیاست اشتباه آمریكا، تبدیل به یك موضوع انسانی اورژانس شده است.
از سال 2009، ساكنان در اشرف و لیبرتی، بارها مورد حمله قرار گرفته‌اند. در اول سپتامبر، 52 تن از آنها در اشرف، توسط نیروهای عراقی، قتل عام شدند. بسیاری از آنها دستبند زده شده و سپس  اعدام گردیدند. هفت نفر نیز، كه شش تن  آنها زن بودند، ربوده شدند.
 اخیراً خبردار شدیم كه دولت عراق به صورت پنهانی، پیكر‌های این 52شهید را مخفیانه و بدون اطلاع به خانواده‌هایشان به خاك سپرده‌ و حتی محل دفن این شهیدان را به خانوادها نگفته است.. این اقدام، دلیل اثباتی دیگری برای دست‌داشتن مستقیم دولت عراق در این جنایت است.
عكس‌العمل جامعة بین‌المللی در این مورد چه بوده است؟ سازمان ملل و برخی از دولتها، فقط جنایت را محكوم كردند؛ بدون این كه هیچ اقدامی در جهت معرفی مجرمان و قرار دادن آنها در مقابل عدالت انجام دهند. آنها حتی یك تحقیقات مستقل را شروع نكردند. كما این كه هیچ اقدامی برای تامین امنیت كمپ لیبرتی انجام ندادند
در همین جا از دولت نروژ می‌خواهم كه مبتكر یك تلاش بین‌المللی برای آزادی گروگانها و انجام تحقیقات مستقل در مورد قتل عام اول سپتامبر باشد. شورای امنیت ملل متحد باید این موضوع را برای تحقیقات به دادگاه بین المللی جنایی ارجاع دهد.  

undefined

دوستان عزیز!
سازمان ملل و آمریكا قول داده بودند كه بعد از انتقال به كمپ لیبرتی، خیلی زود ساكنان به جای امن در خارج عراق منتقل خواهند شد. بعد از گذشت دو سال، تنها 9 درصد به خارج منتقل شده‌اند.
این در حالیست كه همة ساكنان، افراد حفاظت‌شده تحت كنوانسیون چهارم ژنو هستند. آنها توسط كمیساریای عالی پناهندگان، به‌عنوان پناهجو و پناهنده، اعلام شده‌اند كه از حمایت قانون بین‌الملل برخوردارند. كجاست آن حفاظت؟ در ازاء هر سه نفر كه به خارج منتقل شده اند، یك نفر جان خود را از دست داده است. اما واقعیت، از این آمار نیز دردناك تر است. همه ساكنان در خطر جدی قرار دارند.
اما سؤال من امروز خطاب به جامعة بین‌المللی است. چرا سكوت و بی‌عملی در قبال این مسأله انسانی؟
من امروز به نروژ آمده‌ام تا از دولت نروژ بخواهم كه مبتكر شكستن این سكوت شود. نروژ یك سنت غنی در دفاع از حقوق بشر دارد و پیشتاز حفاظت از ارزشهایش و مدافعین حقوق بشر بوده است.
شما می‌دانید كه شورای ملی مقاومت، آلترناتیو رژیم ملایان است و به یك جمهوری دموكراتیك و كثرت‌گرا بر پایة جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و دموكراسی و آزادی برای مردم ایران و تمام جهان، به‌خصوص برای منطقه، معتقد است. به همین دلیل، من معتقدم حمایت شما برای اعضای مجاهدین به‌خصوص در لیبرتی، به صلح و امنیت در منطقه و جهان ،كمك خواهد كرد.
متشكرم.
05 اسفند 1392

دیدار رئیس جمهوربرگزیده مقاومت با نخست وزیر پیشین نروژ شل ماگنه بوندویك

مریم رجوی
مریم رجوی

روز دوشنبه 5 اسفند، خانم مریم رجوی رییس جمهور برگزیده مقاومت با آقای شل ماگنه بوندِویك نخست وزیر نروژ درسالهای 1997 تا 2005  در مركز انستیتونوبل دیدار وگفتگو كرد.
در این ملاقات آقایان گیر لوندستاد، رئیس انستیوی نوبل در نروژ، گیرهارده نخست وزیر ایسلند در سالهای 2006 تا 2009 و پاتریك كندی حضور داشتند.
خانم رجوی، وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران و بالاگرفتن موج اعدامهای وحشیانه برای ارعاب جامعه پس از روی كار آمدن آخوند روحانی، جنایت بزرگ علیه بشریت در حمله حكومت دست نشانده مالكی به اشرف و گروگانگیری و اعدام جمعی52 مجاهد بی سلاح كه همگی افراد حفاظت شده بودند، حملات موشكی به لیبرتی، همدستی خامنه ای با دیكتاتوهای سوریه و عراق دركشتار مردم و تلاشهای رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی را تشریح و تاكید كرد : فاشیسم دینی حاكم برایران، امروز به كانون بنیادگرایی و تروریسم و جنگ افزوزی و تهدید اصلی صلح در منطقه و جهان تبدیل شده است.
خانم رجوی برخواستهای مبرم مقاومت ایران برای اقدمات فوری جامعه جهانی به منظور توقف اعدامها درایران و تأمین امنیت و سلامت مجاهدان اشرفی در زندان لیبرتی و آزادی گروگانها تأكید كرد.
دراین ملاقات، آقایان بوندویك،گیر لوندستاد، گیر هارده و پاتریك كندی، گسترش اعدامها در ایران و تشدید مداخلات جنایتكارانه حكومت آخوندها در منطقه و توطئه ها وجنایات این رژیم علیه پناهندگان و افراد حفاظت شده در اشرف و لیبرتی را محكوم، و بر لزوم پایان یافتن این وضعیت و تغییردرایران توسط مردم و مقاومت ایران تاكید كردند.
نروژ – اسلو –24فوریه2014

كنفرانس در انستیتو نوبل اسلو با حضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی

مریم رجوی
مریم رجوی
فراخوان به اتخاذ موضع قاطع و تصمیمات لازم الاجرا علیه نقض وخیم حقوق بشر در ایران واقدام فوری برای تأمین امنیت و سلامت ساكنان لیبرتی
روز دوشنبه 5اسفند (24فوریه) كنفرانسی تحت عنوان «ایران – حقوق بشر – سیاست غرب، اقدام عاجل برای ساكنان كمپ لیبرتی» به دعوت گروههای دوستان ایران آزاد در كشورهای نوردیك در مركز انستیتوی نوبل در اسلو تشكیل شد. خانم مریم رجوی، آقایان بوندویك نخست وزیر سابق نروژ، گیرهارد نخست وزیر سابق ایسلند، پاتریك كندی، نمایندگان احزاب نروژ، كیمو ساسی، نماینده پارلمان، سارا اوكانون، رئیس زنان دموكرات مسیحی در این كشور، هیأت دانماركی به ریاست كریستین لوند، عضو سابق پارلمان دانمارك، لارش استاگسن، نماینده پارلمان سوئد و كنت اولسون، یك قاضی از این كشور، یوكو كاله، عضو پارلمان استونی، در این كنفرانس شركت و سخنرانی كردند.
شركت كنندگان به اتخاذ موضع قاطع و تصمیمات لازم الاجرا علیه نقض سیستماتیك و وخیم حقوق بشر در ایران و اقدام فوری برای تأمین امنیت و سلامت ساكنان لیبرتی فراخوان دادند.

سخنرانان اعدامهای خودسرانه و جمعی در ایران، محاصره و سركوب اعضای سازمان مجاهدین در اشرف و لیبرتی و مداخلات رژیم ایران در منطقه به ویژه جنگ افروزی در سوریه  كه بعداز روی كار آمدن حسن روحانی،  رئیس جمهور جدید این رژیم، ابعاد بیسابقه یی به خود گرفته است را محكوم كردند. آنها تأكید نمودند  هشت ماه پس از انتخاب روحانی همه علائم بار دیگر این حقیقت را به اثبات می رساند كه این رژیم ظرفیت تغییر و رفرم از درون خود را ندارد چرا كه هر قدمی به سمت تغییر جدی به فروپاشی و سرنگونی آن منجر می شود.
سخنرانان تأكید كردند كه چشم بستن بر نقض حقوق بشر در ایران و كشتار ساكنان اشرف و لیبرتی و مداخلات این رژیم در منطقه به بهانه مذاكرات اتمی مخربترین پیامی است كه می توان به رژیم داد. این پیام برای رژیم ایران منعكس كننده عدم جدیت جامعه جهانی است و آن را حتی در سرپیچی از توافق اتمی ژنو در نوامبر گذشته نیز تشویق می كند.
مریم رجوی در این كنفرانس گفت: نه روحانی یك مدره است و نه رژیم كنونی  ظرفیت رفرم  دارد. من از همان روز اول كه رئیس جمهور جدید ملایان بر سر كار آمد اعلام كردم دم زدن از تغییر بدون تحقق حداقلهایی مانند آزادی كلیه احزاب سیاسی، آزادی اجتماعات، آزادی بیان و مطبوعات، توقف مداخلات تروریستی و بنیادگرایانه در خارج از ایران به ویژه در سوریه و عراق  و خاتمه دادن به برنامه سلاح هسته یی، سرابی بیش نیست. اما در اكثر این موضوعات وضع در ایران خرابتر شده است. اعدامهای جمعی و خودسرانه به نحو وحشتناكی افزایش یافته است و عدد آنها در سال 2014 از 100 و در دوران روحانی از 600 گذشته است كه یك ركورد بیسابقه در سالهای گذشته است.

مریم رجوی افزود: این غیرقابل مناقشه است كه رژیم ملاها در مذاكرات اتمی زیر فشار یك قدم به عقب برداشت و با توافق  ژنو موافقت كرد. رژیم در هراس بود كه افزایش نارضایتی عمومی همراه با وضعیت وخیم اقتصادی و تحریمهای بین المللی منجر به قیامهای عمومی علیه رژیم گردد. اما كم كردن تحریمها و امتیاز دادن به ملاها به آنها وقت می دهد كه در حالیكه پروژه سلاح هسته یی شان را پیش می برند بحرانهای اقتصادیشان را مهار كنند  و مخالفت فزاینده عمومی را سركوب نمایند. رجوی تأكید كرد قطعنامه های شورای امنیت درباره پروژه های هسته یی رژیم باید به طور كامل به اجرا گذاشته شود. از جمله غنی سازی و پروژه آب سنگین اراك به طور كامل باید متوقف شود و رژیم ایران باید پروتكل الحاقی را  پذیرفته و بازرسیهای سرزده به جریان بیفتد.
وی افزود: در حالیكه 116تن از ساكنان اشرف در حملات نیروهای عراقی كشته شده اند، هفت تن ربوده شده و 1375 تن مجروح و مصدوم شده اند و 18 تن در اثر محاصره پزشكی جان باخته اند، سازمان ملل و برخی از دولتها به یك محكومیت ساده و سطحی اكتفا كردند. طی این مدت هیچ اقدامی در جهت معرفی مجرمان و قرار دادن آنها در مقابل عدالت صورت نگرفته و مهمتر از آن هیچ اقدامی برای تأمین امنیت ساكنان و جلوگیری از فجایع مشابه به عمل نیامده است. آنها حتی مبتكر یك تحقیقات مستقل نشده اند.
05 اسفند 1392

Tuesday, February 11, 2014

سخنراني رئيس جمهوربرگزيده مقاومت مريم رجوي در كنوانسيون سراسري ايرانيان در پاريس

هموطنان عزيز!
35 سال پيش، در 22 بهمن، مردم ايران ديكتاتوري سلطنتي را سرنگون كردند. اما خميني انقلاب آنها را ربود و يك استبداد مذهبي را حاكم كرد. مردم ايران به مقاومت برخاستند و مقاومتي عظيم و شگفت‌انگيز آغاز شد كه تا امروز ادامه دارد.
در اين 35 سال، خونهاي زيادي از پيكر مردم و مقاومت ايران بر زمين ريخت. ضربات زيادي متحمل شدند و بزرگترين ضربه، خيانت به اعتماد آنها بود. اما به‌رغم همة اينها، امروز مردم ايران از يك مقاومت سازمانيافته، منسجم و پراميد برخوردارند. بنابراين حرف من با شما هموطنانم اين است كه به اين همه عشق و فدا و به اين گنجينة عظيم، پشتگرم باشيد و مطمئن باشيد كه انقلاب ديگري در راهست. استبداد ديني به زير كشيده خواهد شد و آزادي و دموكراسي و برابري برقرار خواهد شد.

ياران مقاومت!
شخصيتهاي ارجمندي كه در اين جا حضور داريد!
نمايندگان انجمنها و تشكلهاي‌ ايراني كه از سراسر اروپا، آمريكا، كانادا و استراليا در اينجا گردهم آمده‌ايد!
 به همة شما درود مي‌فرستم.
در آستانة سي و پنجمين سالگرد انقلاب ضدسلطنتي، خاطرة همة زنان و مردان شجاعي را گرامي مي‌داريم كه براي آزادي ملت اسير ايران، رنجها كشيده و فداكاري ها‌ كرده‌اند.
در برابر راهگشايان انقلاب ضدسلطنتي، از حنيف‌نژاد و محسن و بديع‌زادگان تا جزني و احمدزاده و پويان و پاكنژاد، اداي احترام مي‌كنيم و به فداييان پيشتازي كه 43سال پيش، درست در همين روز، حماسة سياهكل را آفريدند، درود مي‌فرستيم.
امروز هم‌چنين سي و دومين سالگرد عاشوراي مجاهدين، حماسة اشرف شهيدان، اشرف رجوي و سردار شهيد خلق موسي خياباني در19بهمن سال1360  است.
به‌راستي كه اشرف و موسي و يارانشان، غرور و پايداري و شجاعت يك خلق رزمنده و قهرمان را منعكس كردند. آنها الگوهاي هميشگي پيشگامان مسير پاكبازيند؛ امروز براي مجاهدان آزادي و فردا براي هر كس كه بخواهد بن‌بست زمانه را در هم بشكند و راه فتح و آزادي را باز كند.
با همين الگوها بود كه مجاهدان قهرمان: زهره و گيتي و يارانشان، نيز به سمبلهاي مقاومت در راه آزادي تبديل شدند.
درود بر همه آنها.
اجازه بدهيد در آغاز، از جانب مقاومت مردم ايران بر چند حقيقت اساسي تأكيد كنم:
1 ـ به‌رغم وحشيانه‌ترين سركوبها‌ كه در جهان امروز كمتر نظير دارد، مردم ايران هيچ‌گاه تسليم رژيم آخوندي نشده‌اند. سه دهه پايداري مجاهدين و مقاومت ايران در برابر ديكتاتوري حاكم، فشرده و گوهر تسليم‌ناپذيري ملت ايران است.
2 ـ از نظر تاريخي و سياسي، سرنگوني حكومت ولایت فقیه و جايگزيني آن با حاكميت مردم، از هر جهت ضروري است. زيرا اين رژيم با اصل حاكميت مردم، از بنياد در ستيز است؛ از كمترين مشروعيتي برخوردار نيست و تمام انتخاباتي كه تحت حاكميت اين رژيم، براي مجلس و رياست جمهوري برگزار شده، نمايش رأيگيري ميان كانديد‌اهاي وفادار به ولايت فقيه است كه البته همه در جنايتهاي اين رژيم سهيمند. سردمداران اين رژيم بايد به جرم نسل‌كشي و جنايت عليه بشريت محاكمه شوند.
3 ـ رژيم آخوندي در موقعيت سرنگوني و در فاز پاياني است. تغيير بنيادين، با سرنگوني رژيم در دسترس است. اين‌كه خامنه‌اي به رياست جمهوري آخوندي از جناح رقيب خود و امضاي توافقنامة اتمي ژنو، گردن گذاشته، از سر نرمش و اعتدال نيست، بلكه الزام دوران شكست اين رژيم است. از هنگام روي كارآمدن آخوند روحاني، هم شمار اعدامها زياد شده، هم حملات جنايتبار به مجاهدان آزادي در اشرف و لیبرتی. كما اينكه هم ابعاد جنگ‌افروزي ضدبشري اين رژيم در سوريه گسترش يافته و هم  جنايت و تبهكاري آن در عراق. و اينها تلاشهاي آخوندهاي حاكم براي مهار نارضايتي حاد جامعة ايران و فرار از سرنگوني است.
4 ـ  اگر آخوندهاي حاكم توافق اتمي را به‌طور كامل اجرا كنند و قدمهاي ضروري بعدي را بردارند، به فروپاشي رژيمشان تن داده‌اند.
در غير اين‌صورت، به‌طور مضاعف، خود را به مهلكه انداخته‌اند. ما به آنها مي‌گوييم: اين جام زهر را تا قطرة آخر، سر بكشيد.
5 ـ به دولتهاي غرب كه در مذاكرات اتمي، به جاي برچيدن كامل سايتهاي اتمي رژيم، به يك گام عقب‌نشيني آن اكتفا كردند، تأكيد مي‌كنيم:
اولاً- با واداشتن آخوندها به پذيرش بازرسيهاي سرزده، تضمين محكمي به‌وجود آوريد كه آخوندها هرگز به بمب اتمي دسترسي پيدا نكنند.
ثانياً- آنها را به توقف شكنجه و اعدام در ايران وادار سازيد و بر سر حقوق بشر مردم ايران معامله نكنيد.
ثالثا- از اين رژيم در سوريه و عراق و لبنان، خلع يد كنيد و بساط جنگ‌افروزي و تروريسم آخوندها در منطقه را جمع كنيد.

دوستان عزيز!
انقلاب ضدسلطنتي يكي از بزرگترين تحولات نيمة دوم قرن بيستم بود؛ انقلابي كه مي‌توانست الگوي جنبش دموكراسي در منطقه باشد. اما مهيب‌ترين و مخربترين نيروي ارتجاعي تاريخ ايران، خميني و همدستانش، با سوار شدن بر امواج اين انقلاب و با سوءاستفاده از احساسات مذهبي مسلمانان، استقرار يك امپراتوري شيطاني تحت نام اسلام را در دستور قرار داد و با حمايت همه‌جانبه و با رهبري مستقيم اين رژيم، بنيادگرايي در ساير كشورها، به‌سرعت به تهديد مبرم همة منطقه تبديل شد و در موقعيت جايگزين ديكتاتوريها قرار گرفت. در نتيجه، ملتها محكوم به آن شدند كه يا به ادامة اسارت تحت يك ديكتاتوري تن بدهند يا به‌چنگال اهريمن ارتجاع و تروريسم بيفتند.
اين هدف تجاوزكارانه، علاوه بر انگيزه‌هاي توسعه‌طلبانه، تكيه‌گاهي براي حفظ نظام آخوندي بود كه مطلقاً  ظرفيت پاسخگويي به نيازهاي جامعة ايران را نداشت.
در كشور ما، از آغاز حاكميت خميني و آخوندها، مسعود به صراحت هشدار داد كه تهديد اصلي انقلاب ايران، ارتجاع مذهبي است و بر مرز عبورناپذير بين اسلام حقيقي و دموكراتيك با دعاوي ارتجاعي آخوندها تحت نام اسلام تأكيد كرد.
به همين خاطر، مجاهدين از همان ابتدا، نقش تعيين‌كننده‌يي در آگاه‌كردن مردم و فاصله‌گرفتن سريع آنها از رژيم حاكم، ايفا كردند. كمااين‌كه به ديكتاتوري ديني اجازه ندادند كه رؤياي امپراتوري اسلامي را محقق كند. همچنان كه در سه سال اخير، آخوندها قادر نشدند الگوي ارتجاعي خود را به ملتهاي به‌پاخاسته در تونس و مصر و ليبي و ساير كشورها تحميل كنند؛ اگرچه دخالتهاي زيادي در اين كشورها كرده و مي‌كنند. در نتيجه، امروز كشاكش بزرگي بين بنيادگرايي و دموكراسي، در سراسر منطقه در جريان است.
متأسفانه قدرتهاي غربي در تحولات اخير منطقه، عمدتاً در طرف جريانهاي مرتجع و بنيادگرا قرار داشته‌اند. همچنان‌كه در دو قرن گذشته در ايران، همواره در عمل در كنار ديكتاتورها و آخوندهاي مرتجع ايستاده‌اند؛ مانند حمايت از آخوند كاشاني عليه دولت ملي دكتر مصدق. در حال حاضر نيز، در عراق و مصر، تحت باندرول دموكراسي، در دفاع از ضددموكراتيك‌ترين جريانها، با رژیم ایران هم‌جبهه شده‌اند. و در سوريه عملاً ديكتاتوري حاكم را با همه جناياتش پذيرفته‌اند.
آري، منطقة ما قيمت گَزافي در مقابله با حاكميت مرتجعين پرداخته و مي‌پردازد. ولي بي‌ترديد، يك بهار بزرگ و يك رنسانس ضدبنيادگرايي دراين قسمت از جهان، توسط مردم آگاه درحال شكوفايي است و ما پيشاپيش به آن درود مي‌فرستيم و از فرارسيدن آن استقبال مي‌كنيم.

حضار محترم!
در اين 35 سال، حاكميت ولايت فقيه بر ميهن ما، حاكميت يك فاجعة دائمي بود:
 با اعدام 120 هزار تن از رشيدترين فرزندان مردم ايران، از جمله قتل‌عام 30هزار زنداني سياسي در سال 67، با شكنجة صدها هزار زنداني سياسي، با قتلهاي زنجيره‌يي نويسندگان و روشنفكران و با ترور صدها مخالف در خارج ايران.
آخوندها در اين سه دهه ايران را به كشوري تبديل كرده‌اند كه:
ـ به نسبت جمعيت، بالاترين شمار اعدامها را دارد،
ـ در صدر ناقضان آزادي بيان و آزادي اطلاع‌رساني قرار دارد،
ـ يكي از دو كشور پرتورم‌ جهان است،
ـ  داراي يكي از فاسدترين مناسبات مالي و اداري در تمام جهان است،
ـ  آلوده‌ترين شهر‌هاي جهان در ايران قرار دارد،
ـ 10 ميليون نفر بيكارند، 50 ميليون نفر زير خط فقرند،
ـ هر شب  حداقل 4 ميليون نفر گرسنه مي‌خوابند، و شمار معتادانش 6ميليون نفر است.
با اين‌همه، ما نيامده‌ايم كه آنچه را به تلخي تمام اتفاق افتاده، فقط بازگو كنيم؛ بلكه مي‌خواهيم آنچه را كه قابل تحقق و دست‌يافتني است، آشكار كنيم. كار ما تغيير اين شرايط و خلق آينده و اميد به روشنايي در دل تاريكيهاست.
حرف ما در بازگويي دو حقيقت  اساسي خلاصه مي‌شود: نخست اين‌كه اين رژيم، يك حكومت شكست خورده است و از هر نظر در فاز پاياني است. و حقيقت دوم، آمادگي جامعة ايران براي تغيير است.
ما مي‌گوييم؛ با وجود اين‌همه سركوب و كشتار، ملت ايران و مقاومتشان، حتي يك روز، تسليم اين رژيم نشده‌اند. نه فرهنگ اين رژيم را پذيرفته‌اند و نه دين و آيين ارتجاعي آن را.
تسليم ناپذيري، ماندگاري و پيشروي اين مقاومت در  35 ساله گذشته، به اين خاطر است كه مسعود از ابتدا بر اين واقعيتها پافشاري كرد كه:
اولاً مسالة اصلي ايران، آزادي و مقابله با انحصارطلبي و ديكتاتوري است؛ نه دعاوي شيادانة ضداستكباري كه خميني آن را علم كرده بود.
ثانياً دشمن اصلي مردم ايران را خميني و رژيم ولايت فقيه اعلام كرد و سرنگوني اين رژيم را هدف قرار داد.
ديگر اين كه ارتجاع و توحش و عقب‌ماندگي تحت نام اسلام را افشا كرد و پرچم اسلام  دموكراتيك را برافراشت.  و در برابر فاشيسم ديني، شوراي ملي مقاومت را به عنوان آلترناتيو سياسي تشكيل داد.
 و سرانجام اين كه بر برابري زن و مرد و ضرورت رهبري زنان تأكيد نمود و جايگاه  اين نيروي بالنده را به رسميت شناخت؛ نيرويي كه امروز عنصر تعيين‌كنندة پايداري و نبرد سرنگوني است و فردا، آزادي و دموكراسي حقيقي را تضمين مي‌كند. به اين ترتيب، نسلي آگاه و فداكار پرورش يافت و به عنوان سازمانيافته ترين نيروي تاريخ ايران در ارتش آزادي، به نقدينة بزرگ ملي و ميهني تبديل شد.
حالا به سيماي پاك و فداكار اين زنان و مردان ازخودگذشته، و به نقشه مسيرهايي كه براي آزادي ايران و خلقشان ترسيم كرده‌اند، نگاه كنيد. به دعاوي پر از ترس و وحشت سران سپاه پاسداران كه در پايداري اشرفيها، كابوس سرنگوني و فروغ جاويدان را مي‌بينند، نگاه كنيد. به پيشرفت پيام اشرفيها در ميهن اسير، كه به‌رغم خفقان و موج اعدامها، اين چنين از دل زندانهاي رژيم پاسخ مي‌گيرد و برمي انگيزد، نگاه كنيد. به كارزار جهاني و به اعتصاب غذاي 108روزة مجاهدان اشرفي و اشرف‌نشانها در سراسر جهان نگاه كنيد.
آري، همه اينها نشان از جنبشي دارد كه در دل نبرد با اين رژيم ضدبشري و فاشيسم مذهبي، شكوفا شده است؛ جنبشي كه ريشه در اعماق جامعة ايران دارد، در سراسر جهان گسترده است و اقشار گوناگون و همة مليتهاي ايران را در بر مي‌گيرد كه حول آرمان آزادي، يك دل و متحدند و به پيروي از راهبر و آموزگار خود، فداكاري و يگانگي و دوري از هرگونه قدرت طلبي و منفعت‌جويي فردي را پيشه كرده و نويد بخش مناسباتي شفاف، آزاد و برابر  هستند.

دوستان عزيز!
اگر نبود آمادگي و خواست يك ملت اسير، براي برچيدن بساط ولايت فقيه، اشرف نمي‌توانست يكه و تنها در محاصرة دو ديكتاتوري و در برابر خنجر‌هاي خيانت و نقض عهد طرفهاي بين‌المللي بايستد.
اروپا و به خصوص آمريكا در اين ساليان، با مشاركت در سركوب مقاومت، بزرگترين مشوقها را به اين رژيم داده‌اند. بمباران و خلع سلاح ارتش آزادي، تلاش مكرر براي انحلال مجاهدين، واگذاري حفاظت اشرف به دولت دست نشاندة آخوندها در عراق، حمايت از بي‌خانمانسازي اشرفيها،  و نقض عهدهاي مكرر دربارة حفاظت اشرفيها بخشي از همين مشوقهاست.
سازمان ملل هم تا آنجا كه به اشرف و ليبرتي برمي‌گردد، ركورد كم سابقه‌يي در زيرپاگذاشتن تعهدات و چشم‌پوشي بر نقض آشكار معاهدات بين‌المللي، از خود به‌جاي گذاشته است. به ويژه در قبال شش قتل‌عام در اشرف و ليبرتي در 5 سال گذشته، حتي يك تحقيقات مستقل را پيش نبرد. و فراتر از همه، با گزارشهاي مغرضانه و دروغهاي نمايندة ويژة سابق ملل متحد در عراق، عملاً بر جنايتهاي دولت عراق و رژيم ايران چشم بسته و مسير حملات بعدي را هموار كرده است.
همه مي‌دانيد كه در جريان اين حملات جنايتكارانه، 116 تن از مجاهدان شهيد، 1375 نفر مجروح و 7 نفر  به گروگان گرفته‌ شده‌اند. همچنين 18 تن از ساكنان اشرف و ليبرتی در اثر محاصرة ضد انساني پزشكي، جان باخته‌اند.
بزرگي كار اشرفيها، و در عين حال اصالت پايداري آنها، همين است كه در ميانة چنين ميدان سهمناكي ايستاده و مي‌رزمند. به همين دليل، هرقدمي براي اشرفيها، ضروري‌ترين قدمها براي آزادي مردم ايران است.
براين اساس، ما از جامعة بين‌المللي، خواهان آزادي هرچه سريعتر گروگانهاي اشرفي، انتقال موقت تمامي مجاهدين به آمريكا و اروپا، تأمين الزامهاي مبرم امنيتي در برابر حملات موشكي، استقرار پست مراقبت شبانه‌روزي ناظران ملل‌متحد و يك تيم كلاه آبي در داخل ليبرتي، ارجاع تحقيقات در بارة قتل عام اشرف، به دادگاه جنايي بين‌المللي توسط شوراي امنيت ملل متحد و هم‌چنين، فروش اموال اشرف توسط نمايندة قانوني ساكنان هستيم. اين خواستها بخشي از حقوق مجاهدان آزادي است و پايداري بر سر آن، حق مردم ايران براي مقاومت را مد نظر دارد.

دوستان عزيز!
وجه ديگري از گستردگي و ريشه‌داري اين مقاومت، جنبش سازمانيافتة ايرانيانِ خواهان آزادي در سراسر جهان است. امروز، مسئولان و نمايندگان  302 انجمن و جامعة ايرانيان هوادار مقاومت در اينجا هستند؛ كه از لحاظ تنوع ملي، شغلي، تحصيلي و سني، رنگين‌كماني از آحاد ملت ايران را تشكيل مي‌دهند؛ اما از نظر اعتقاد و ايمان به آرمان آزادي، همدل و هم‌جهتند.
از حضور در گردهمايي امروز شما، بسيار خوشحال و خوشوقتم و مي‌دانم كه سه دهه است كه شما با پشتكار و مايه‌گذاريِ بي‌چشمداشت و با حفظ مرزبندي مقاومت عليه تماميت رژيم آخوندي،  از كارزاري به كارزار ديگر در حال پيشروي هستيد. خوشا عزم و ايمان شما كه بارها جهان را به حمايت از اشرف و ليبرتي برانگيخته‌ايد و صداي آنها شده‌ايد. بارها  به دفاع از حقوق بشر ايران و قيامهاي هموطنانمان برخاسته‌ايد و بار سنگين تأمين مالي اين مقاومت، برگزاري هزاران گردهمايي‌ و تحصن و اكسيون اعتراضي، تا انواع فعاليتهاي سياسي و مطبوعاتي را بر دوش داريد.
به‌راستي كه شما در اين ساليان اثبات كرديد كه هر ايراني آزاده و وطن‌پرستي مي‌تواند سهم بزرگي در سرنگوني استبداد مذهبي داشته باشد. درود بر همة شما. درود برعزمتان و درود بر پيكارتان.
دوستان عزيز!
قيامها و اعتراضهاي مردم ايران، عليه اين رژيم، حيات رزمندة ملت ما را نشان مي‌دهد؛ از تظاهرات بزرگ 30 خرداد و 5 مهر تا قيامهاي بوكان و زنجان و اراك و اسلامشهر و مشهد در سالهاي قبل، از قيام دانشجويان در 18 تير سال 78 و قيامهاي پرشكوه سال 88  و 89 تا  اعتراض روزانة كارگران، دانشجويان، كشاورزان و همة اقشار ملت ايران.
 اينها همه وجوه مختلف اين نبرد عظيم است. كما اين‌كه ايستادگي زندانيان سياسي، همبستگي و روحية دليرانة آنها و مقاومتشان در برابر سياست زجركش‌كردن زندانيان بيمار، همه فرياد ملتي است كه مي‌خواهد آزادي را به‌دست بياورد و به‌دست خواهد آورد.

در هفته‌هاي اخير، يكي ديگر از مظاهر مبارزة مردم ايران براي آزادي، حضور و حمايت چشمگير مردم در همياري با سيماي آزادي، تلويزيون ملي ايران، بود. اين حمايت، كه بيان گوشه‌يي از استقلال مالي اين مقاومت  است، گلريزاني از عاطفه‌ها، رابطه‌ها و عشق مردم ايران به آزادي و مجاهدان آزادي را نشان داد كه كمكهاي مادي بخشي از آن بود. رنگين كماني از طيفهاي مختلف خلقي تشنة آزادي؛ از ايران تا سراسر جهان.
اين همه شور و عشق و عواطف بيدريغ كه نثار پيشتازان آزادي مي‌شود، پاسخ ولايت فقيه است كه در انهدام مقاومت مردم ايران شكست خورده و از سرنگوني گريزي ندارد.

هموطنان عزيز!
در سالگرد انقلاب عليه ديكتاتوري سلطنتي، از سوي مقاومت ايران با مردم ميهنمان تجديد پيمان مي‌كنيم؛ پيمان با مردم ايران براي آزادي، دموكراسي و برابري؛ پيماني براي تحقق آرزوي شهيدان و همة رنج‌ديدگان و سركوب‌شدگان.
نقشه مسير ما براي تحقق خواستهاي ملت ايران، نبرد تمام عيار براي سرنگوني رژيم آخوندي است. هدف ما، آزادي، دموكراسي، برابري و استقرار يك جمهوري مبتني بر جدايي دين از دولت  است.
 در اين مسير، ما بر مرزبندي با تماميت رژيم حاكم و بر همبستگي با همة مدافعان راستين سرنگوني اين رژيم، تأكيد مي‌كنيم.
شوراي ملي مقاومت به همين منظور تأسيس شده است؛ براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه. قدرت و حاكميت از آن  جمهور مردم ايران است. شاخص و تنها معيار، رأي آزادانه، مستقيم،  مساوي و مخفي مردم ايران است.
حاكميت آخوندي، حق حاكميت مردم را كه حياتي‌ترين حق مردم ايران است، از آنان ربوده است. طبق نخستين مادة برنامة شورا، دولت موقت برآمده از مقاومت «اساساً وظيفة انتقال حاكميت به مردم ايران» را به‌عهده دارد. اين وظيفه، بايد حداكثر ضمن 6 ماه پس از سرنگوني رژيم آخوندها، با تشكيل «مجلس مؤسسان و قانونگذاري ملي»،  از طريق انتخابات آزاد، با رأي عمومي، مستقيم، مساوي و مخفي مردم ايران،  به انجام برسد. به محض تشكيل«مجلس مؤسسان و قانونگذاري ملي» و اعلام آمادگي اين مجلس براي تقبل مسئوليتها و وظايفش، دولت موقت، استعفاي خود را به اين مجلس تقديم مي‌كند.
ما بر آنيم كه:
ـ مردم ايران بايد از همة آزاديهاي مندرج در اعلامية جهاني حقوق بشر و ميثاقها وكنوانسيونهاي بين‌المللي، از جمله ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي، كنوانسيون عليه شكنجه و كنوانسيون حذف كلية اشكال تبعيض عليه زنان، برخوردار شوند.
ـ شوراي ملي مقاومت از 30سال پيش، طرح خودمختاري كردستان ايران را تصويب كرده است و همة مليتهاي ايراني بايد از حقوق و امكانات مساوي با سايرين برخوردار باشند. هر كس بايد حق داشته باشد به زبان مادري خود درس بخواند.
از همان روز سرنگوني حاكميت آخوندی، مواردي را كه مي‌گوييم در شمار وظايف مبرم دولت موقت است:
ـ لغو و رفع كلية ستمها و اجبارات و تبعيضات رژيم ارتجاعي خميني در مورد زنان كشور، از جمله لغو محروميت از حق انتخاب كار و پوشش،
- تساوي كامل حقوق اجتماعي و سياسي و فرهنگي و اقتصادي زن و مرد. و به‌رسميت شناختن حقوق فردي و اجتماعي مردم، مصرحه در اعلامية جهاني حقوق بشر،
ـ آزاديهاي عمومي شامل آزادي اجتماعات، عقيده و بيان،  مطبوعات، احزاب، سنديكاها، شوراها، اديان و مذاهب،
- آزادي انتخاب شغل، و ممانعت از هرگونه تجاوز به حقوق فردي و اجتماعي و آزاديهاي عمومي.
ما جامعه‌يي مي‌خواهيم كه آجر به آجر روابط دروني آن از انتخاب آزادانة آحاد مردم ساخته شده باشد. براي برآوردن همين خواسته‌ها، عموم هم‌ميهنان را به مبارزه و قيام براي سرنگوني رژيم ولايت فقيه فرا مي‌خوانم. همچنان‌ كه بارها تكرار كرده‌ام، ما در پي كسب قدرت نيستيم، بلكه مي‌خواهيم حاكميت را به مردم ايران منتقل سازيم. مي‌خواهيم مردم ايران صاحب بزرگترين قدرت انساني، يعني برخورداري از حق انتخاب آزادانه باشند.
حاكميت و آزادي انتخاب، حقي است كه مردم ايران شايستة آنند و بايد به آن دست پيدا كنند. و چنين خواهد شد.
سلام بر آزادي،
سلام بر مردم ايران،
درود بر همه شما.