
اميد و تغيير، دو تكيه كلام
اوباما در كارزار انتخاباتي او (و كارزار انتخاباتي اكثر رهبران جديد)
بهطور برجسته اي در گفتگوهاي مربوط به رئيس جمهور ايران حسن روحاني در
ميان جامعه بينالمللي مطرح ميشود.
ولي براي مردم ايران و بهويژه
زنان، فقط دو تغيير حقيقي رخ داده است: تغيير در لفاظيهاي رژيم و تغيير در
آزار و اذيتهاي داخلي، كه از زمان روي كارآمدن روحاني بيشتر شده است. تا
آنجا كه به اميد برميگردد، تنها اميد واقعي كه نسبت به تغيير مثبت باقي
مانده است، در اقدام بينالمللي نهفته است. ارزيابي و تعهد مجدد نسبت به
مساوات 51 درصد جمعيت جهان بسيار مهم است. اين دقيقاً كاري است كه شوراي
ملي مقاومت ايران، در تاريخ اول مارس، پيشاپيش روز جهاني زن، با برگزاري
كنفرانسي در پاريس كه من نيز در آن شركت داشتم انجام داد. رئيسجمهور منتخب
مقاومت ايران، مريم رجوي سخنران اصلي جلسه بود و گروه تحسين برانگيزي از
سخنرانان و شخصيتهاي برجسته بينالمللي به وي پيوستند.
ما بارها در پارلمان اروپا صداي خود را عليه بدرفتاري با زنان در ايران بلند كردهايم. من بهطور خاص نسبت به سرنوشت حدود هزار زن، اعضاي اپوزيسيون دموكراتيك ايران، سازمان مجاهدين خلق ايران كه در حال حاضر در وضعيت غيرقابل تحمل شبيه به زندان در كمپ ليبرتي در نزديكي فرودگاه بغداد نگهداشتهميشوند نگران بودهام. آنها بهطور سيستماتيك توسط نيروهاي عراقي مورد حمله قرار ميگيرند و تهديد به استرداد به ايران ميگردند. ايران، تحت رياست رئيسجمهور جديد خود، وضعيت قرون وسطايي، تحقير آميز و درجه دوم زنان را تحكيم كرده است. رژيم ايران ذاتاً يك رژيم مذهبي است كه تحت كنترل مطلق يك ”وليفقيه“، علي خامنهاي، كه حكومت وي، بنابه گفته خانم رجوي، ”برمبناي صدور تروريسم، تبعيض مذهبي و زن ستيزي“ بنا شده است، ميباشد. بسياري از لايحههاي تبعيض آميز مربوط به دوره احمدينژاد، در دولت ”ميانه رو“ي روحاني تبديل به قانون شده است... با اينكه تصور چشمانداز جايگزيني يك رژيم تندرو، غير دموكراتيك و سركوبگر دشوار است، مريم رجوي بهدرستي چشمانداز خوشبينانهاي را در سخنراني اخير خود حفظ كرده است“.35سال پيش، يك رژيم بنيادگرا در ايران به قدرت رسيد و سيستم آپارتايد جنسي مبتني بر حذف و انقياد زنان را برپا ساخت. ولي در مقابل آن، يك جنبش عميقاً دموكراتيك، كه به تساوي اعتقاد داشت و آنتيتز نظم بنيادگرايي است، براي سرنگوني آن بپا خاست“. اين اپوزيسيون در تضاد بارزي با رژيمي است كه نه تنها حقوق زنان را نقض ميكند، بلكه همواره يكي از بدترين ناقضين حقوقبشر در جهان است... فقط طي سال جاري، بين 80 تا 95 اعدام علني طي دوره رياستجمهوري رئيسجمهور ”ليبرال“ ايران وجود داشته است. در خارج، ايران مسئول تعداد مطلقاً سرسامآوري از قتلها بوده است. در سوريه، اين رژيم يك متحد حياتي در قتلعام حدود 140هزار مرد، زن و كودك سوريهاي بوده است. رژيم ايران بدترين همسايه براي عراق بوده است، و بمباران و قتلعام شهروندان بيدفاع در رمادي، فلوجه، بغداد و سراسر كشور را تسهيل كرده است. شواهد بسياري وجود دارد كه اين حملات را به نيروي قدس رژيم مرتبط ميسازد. در عين حال كه اين اقدامات هم وحشتآفرين و هم فراگير است، جهان نبايد مرعوب لفاظيهاي بيفايده گردد... اقدامات رژيم از روي استيصال است. بيثباتي و ترس معمولاً علت چنين سركوبهايي هستند، و جهان نبايستي تحريمهاي اقتصادي را الآن، بر مبناي يك يا دو سخنراني اميدواركننده متوقف كند. بهدليل حمايتهاي ريشهاي و فراگير بوده است كه تا اين ميزان جلو آمدهايم. ما بايستي به تلاشهاي خود براي زنان، حقوقبشر و دموكراسي ادامه بدهيم. دموكراسي، اميد و تغيير را ممكن ميسازد، و در دمكراسيها، اين كلمات نبايستي لفاظيهاي توخالي باشند، بلكه بايد در عوض فراخوان به تغيير باشند».
ما بارها در پارلمان اروپا صداي خود را عليه بدرفتاري با زنان در ايران بلند كردهايم. من بهطور خاص نسبت به سرنوشت حدود هزار زن، اعضاي اپوزيسيون دموكراتيك ايران، سازمان مجاهدين خلق ايران كه در حال حاضر در وضعيت غيرقابل تحمل شبيه به زندان در كمپ ليبرتي در نزديكي فرودگاه بغداد نگهداشتهميشوند نگران بودهام. آنها بهطور سيستماتيك توسط نيروهاي عراقي مورد حمله قرار ميگيرند و تهديد به استرداد به ايران ميگردند. ايران، تحت رياست رئيسجمهور جديد خود، وضعيت قرون وسطايي، تحقير آميز و درجه دوم زنان را تحكيم كرده است. رژيم ايران ذاتاً يك رژيم مذهبي است كه تحت كنترل مطلق يك ”وليفقيه“، علي خامنهاي، كه حكومت وي، بنابه گفته خانم رجوي، ”برمبناي صدور تروريسم، تبعيض مذهبي و زن ستيزي“ بنا شده است، ميباشد. بسياري از لايحههاي تبعيض آميز مربوط به دوره احمدينژاد، در دولت ”ميانه رو“ي روحاني تبديل به قانون شده است... با اينكه تصور چشمانداز جايگزيني يك رژيم تندرو، غير دموكراتيك و سركوبگر دشوار است، مريم رجوي بهدرستي چشمانداز خوشبينانهاي را در سخنراني اخير خود حفظ كرده است“.35سال پيش، يك رژيم بنيادگرا در ايران به قدرت رسيد و سيستم آپارتايد جنسي مبتني بر حذف و انقياد زنان را برپا ساخت. ولي در مقابل آن، يك جنبش عميقاً دموكراتيك، كه به تساوي اعتقاد داشت و آنتيتز نظم بنيادگرايي است، براي سرنگوني آن بپا خاست“. اين اپوزيسيون در تضاد بارزي با رژيمي است كه نه تنها حقوق زنان را نقض ميكند، بلكه همواره يكي از بدترين ناقضين حقوقبشر در جهان است... فقط طي سال جاري، بين 80 تا 95 اعدام علني طي دوره رياستجمهوري رئيسجمهور ”ليبرال“ ايران وجود داشته است. در خارج، ايران مسئول تعداد مطلقاً سرسامآوري از قتلها بوده است. در سوريه، اين رژيم يك متحد حياتي در قتلعام حدود 140هزار مرد، زن و كودك سوريهاي بوده است. رژيم ايران بدترين همسايه براي عراق بوده است، و بمباران و قتلعام شهروندان بيدفاع در رمادي، فلوجه، بغداد و سراسر كشور را تسهيل كرده است. شواهد بسياري وجود دارد كه اين حملات را به نيروي قدس رژيم مرتبط ميسازد. در عين حال كه اين اقدامات هم وحشتآفرين و هم فراگير است، جهان نبايد مرعوب لفاظيهاي بيفايده گردد... اقدامات رژيم از روي استيصال است. بيثباتي و ترس معمولاً علت چنين سركوبهايي هستند، و جهان نبايستي تحريمهاي اقتصادي را الآن، بر مبناي يك يا دو سخنراني اميدواركننده متوقف كند. بهدليل حمايتهاي ريشهاي و فراگير بوده است كه تا اين ميزان جلو آمدهايم. ما بايستي به تلاشهاي خود براي زنان، حقوقبشر و دموكراسي ادامه بدهيم. دموكراسي، اميد و تغيير را ممكن ميسازد، و در دمكراسيها، اين كلمات نبايستي لفاظيهاي توخالي باشند، بلكه بايد در عوض فراخوان به تغيير باشند».
به قلم اديت باوور، عضو پارلمان اروپا از 2004 تاكنون، وي رئيس گروه همبستگي زنان، براي ايران آزاد ميباشد.
يونايتدپرس بين المللي - 22اسفند92
7 فروردين، 1393