Tuesday, May 27, 2014

الشرق الاوسط: مريم رجوي بالاترين شخصيتي است كه رژيم ايران را مي آزارد


وقتي الجربا دست در دست اپوزيسيون ايران مي‌گذارد نشان ميدهد كه عليه مردم ايران و عليه شيعه نيست  بلكه عليه دو رژيم شرور در دمشق و تهران است
حكومت شيشه يي ايران شكننده است  و از داخل كشور بيشترين تهديد را دارد اپوزيسيون اصلي ”مجاهدين خلق” پر سابقه ترين و سازمان يافته‌ترين جنبش است
در يك اقدام غير منتظره، شيخ احمد الجربا رئيس ائتلاف سوريه جرأت بخرج داده و با مريم رجوي رهبر اپوزيسيون ايران ملاقات كرد، كسي كه رژيم ايران آن را مرز سرخي بشمار مي‌آورد كه هرگز نبايد با او همكاري كرد. 
هر دوي آنها در دشمني با رژيم حاكم در تهران متفق هستند و هر دوي آنها اميدوارندكه كشورشان را به سوي آينده يي بهتر رهبري كنند.... 
اما چرا اين گام هوشمندانه است، براي اينكه اولين واكنش عملي عليه رژيم ايران است كه عملاً جنگ در سوريه را فرماندهي ميكند، و آن را با خون و پول ايراني تأمين مي كند.
براي اپوزيسيون سوريه، در مواجهه  با رهبري حكومت ايران، موضوعي باقي نمانده كه بخواهد رعايت كند و يا دنبال توجيه آن باشد. مريم رجوي بالاترين شخصيتي است كه رژيم ايران را مي آزارد و رژيم نتوانسته او را از پا درآورد. 
وي نيرويش را از رهبري جنبش مجاهدين خلق مي گيرد. تشكيلات پولاديني كه چپ و اسلام را با هم جمع كرده است. طي سه دهه گذشته هيچكدام از رژيمهاي عربي باستثناء صدام حسين جرأت حمايت از اين جنبش را نداشته اند.
در حالي كه رژيم مسئول همه مشكلات منطقه است، برايش چه چيزي باقي مانده كه قابل احترام باشد؟
سوريه بطور خاص بزرگترين صحنه جنايت رژيم تهران به عنوان مسئول فاجعه صدها هزار كشته و مجروح است.
اگر حمايت رژيم ايران با هزينه ميلياردها دلار و جان هزاران تن از فرزندان ايران، در كار نبود، رژيم بشار به سرعت سرنگون شده بود...
جربا براي مقاومت ايران چكار مي تواند بكند؟ 
از يكي از افراد مطلع پرسيدم: اهميت اين گروه تشكيلاتي كه در اروپا بسر مي‌برد، چيست؟ 
پاسخ داد: علاوه بر پرتو انداختن بر جنبش مجاهدين خلق و بازگرداندن آن به منطقه بعد از اينكه آمريكاييها بعد از اشغال عراق آنها را به سكوت واداشتند و رهايش كردند، اپوزيسيون سوريه ميتواند روابط خاصي با آن برقرار كند و مجاهدين خلق، گروه آموزش ديده قادر به تهديد رژيم ايران است.
ماداميكه رژيم بغداد ميخواهد از اشرف در عراق و از ساكنانش يعني اعضاي مجاهدين خلق خلاص شود، انتقال اشرف به سوريه در آينده قابل انتظار است. 
هزاران تن از وابستگان مجاهدين خلق و ديگراني كه در رابطه با اين سازمان هستند در اروپا و آمريكا اقامت دارند، همه آنها ميتوانند با اپوزيسيون سوريه براي نبرد عليه دو رژيم سوريه و ايران همپيمان شوند.
او  مي گويد كه همكاري با آنها چه بسا تعادل قوا را تغيير ندهد،  اما اين كار نشانه هاي مهمي در بردارد: 
اول اينكه: حكومت تهران بايد بداند كه حمايت اسد برايش قيمت سياسي دارد كه همپيماني با مجاهدين خلق از آن جمله است.
دوم اينكه: اپوزيسيون سوريه فرقه گرا نيست و نسبت به بكارگيري دين از سوي  حكومت ايران آگاهي دارد. 
وقتي الجربا دستش را در دست اپوزيسيون ايران ميگذارد، نشان ميدهد كه عليه مردم ايران و عليه شيعه نيست بلكه عليه دو رژيم شرور در دمشق و تهران است.
و سوم اينكه: اين پاسخي به اقدامات وزارت اطلاعات رژيم ايران است كه اپوزيسيون قلابي سوريه طرفدار رژيم را تحت الحمايه گرفته و ميخواهد آن را بعنوان جايگزيني براي اپوزيسيون واقعي كه در ائتلاف ملي و ارتش آزاد نمايندگي ميشود، مطرح كنند.
تمام رژيمهاي منطقه تا حدودي از مخالفان خود رنج مي برند. اما رژيم ايران كه «اپوزيسيونهاي» كشورهاي منطقه را به كار ميگيرد، در واقع  حكومتي شيشه يي است كه از داخل كشور بيشترين تهديد را دارد، زيرا در ايران نيروهاي بسياري با اين رژيم اختلاف دارند و عليه‌آن فعال هستند، اگر چه كه در مطبوعات كمتر بارز مي شود.
اپوزيسيون اصلي، ”مجاهدين خلق”  پر سابقه ترين و سازمان يافته‌ترين جنبش است. 
جنبشي كه افرادش در درون خود رژيم نفوذ دارند و از  يك گنجينه انساني بزرگ از ايرانيان مهاجر و پناهندگان در غرب برخور دار است. 
26 مي 2014 (5 خرداد 93)